اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
آخرین مطالب
جمعه, ۵ خرداد ۱۴۰۲، ۰۳:۰۵ ق.ظ

صاحب‌خانه‌ی توخالی

این روزها آدم‌ها دو دسته‌اند یا بالا خانه‌شان را اجاره می‌دهند یا پشت بام خانه‌شان را. اما سال‌ها قبل، روزگار این همه تلخ‌تر از زهر نبود:
کارگری، عزمش را جزم، پس‌اندازش را جمع، صف وامش را شبانه‌روزی کرده است تا خانه‌ای بخرد. می‌گویند صد تومان و او هنوز پنج تومان کم دارد. فروشنده نیز از قرار، کارمندی‌ست که می‌خواهد کیفیت زندگی‌‌اش را تغییر بدهد، خانه‌ای بخرد به قیمت دویست تومان، او نیز پنج تومان کم دارد. قرارها همین گونه، بی‌قرار ادامه پیدا می‌کنند تا رسیدن به سرمایه‌داری که نمی‌خواهد چیزی بخرد. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد را پیشاپیش خریده است. همه در برابر او خم و راست می‌شوند تا چه بسا، یکی از خانه‌ها‌ی خالی‌اش را پنج تومان ارزان‌تر بفروشد. اما حرصِ او، لنگ پنج تومانِ بیشتر هست. عرقش را در لیوان می‌ریزد و برای سلامتی خود و آینده‌اش، آتش به مالش نمی‌زند، جامش را به جام سرمایه‌دار دیگری می‌زند.
داستان ما به سر می‌رسد، آن کارگر ابتدای داستان را تحقیر می‌کند که چرا لنگ پنج تومان هست؟ برای کسی هم مهم نیست که او عرقش را کجا ریخته است و پیش چند نفر خم و راست شده است. کسی از خانه‌ی خالی مالیات نمی‌گیرد تا چرخه‌ی بازار آزاد شکل بگیرد. آبانی می‌شود تا کارگر در خیابانی، خانه‌اش را عوض کند. کارگری که بالا خانه‌اش را اجاره داده بود، به خانه‌ی ابدی می‌رود. 
تورمی دیگر رخ می‌دهد و آن که می‌خواست کیفیت زندگی‌اش تغییر کند، به خواسته‌اش می‌رسد. حالا پنجاه تومن کم دارد. آخر شب، سر به بیابان و یک پستِ اعتراضی می‌گذارد. به جای آن که خانه‌اش را بگیرند، خودش را در خانه‌اش می‌گیرند. ارزش خانه‌، آن قدرها نیست که آن را به عنوان وثیقه بگیرند. او را هم به خانه‌ی جدیدش، به ندامت‌گاه، به بازداشتگاه، می‌برند.
صدا و سیما، آن سرمایه‌دار را از طریق گیرنده‌های تلویزیون، به عنوان کارآفرین، به خانه‌های خالی مردم می‌برد. راست می‌گویند دستگاه سرکوب، از قاضی و زندان‌بان بگیر تا تک تیرانداز و کارخانه‌ی ساچمه‌ساز، کار خویش را مدیون او هستند. به او آفرین می‌گویند و به پاس زحماتش، از پرداخت مالیات، بیشتر، معاف می‌شود. مجری برنامه خدا را شکر می‌کند بابت داشتن چنین هم‌وطنانی که خاک ایران را ترک نکرده‌اند‌. خاکی که مردمش را داخل آن فرو کرده‌اند و خدایی که صاحب کعبه، صاحب خانه‌ی خالی‌ست و به کسی، توی دنیا، روز الکی، روزی الکی، مالیات الکی نمی‌دهد.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۳/۰۵
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی