اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

چه قدر خوبه که در ناوچه کنارک از اتباع کشورهای بیگانه کسی حضور نداشته است، می‌توان قضیه را همین جا، توی ایران مثل بچه‌های ناوچه، خاک کرد. چه قدر خوبه که در این سرزمین کسی با خطای انسانی به دنیا نمی‌آید، همه با خطای انسانی از دنیا می‌روند. چه قدر بده که در صدر اسلام طیاره نبوده است، تا اجر شهادت در آسمان، اندازه‌گیری شود. چه قدر بده که در حکومت دینی اجر دادن را همان جر دادن تصور کنیم. چه قدر خوبه که رییس‌جمهورهای ما یا آخوند بوده‌اند یا احمدی‌نژاد یا مخلوع. چه قدر خوبه که همه‌ی ما ترجیح می‌دهیم آقازاده باشیم تا حرامزاده. چه قدر بده که از روح‌الله روحش را بگیریم و به الله بچسبیم، امیر‌المومنین یزید را بیعت نکنیم و توهم توحید داشته باشیم. چه قدر بده که به جای جماع آزاد درخواست اجتماع آزاد داشته باشیم. چه قدر خوبه در سرزمین ما، عرق کارگرها زیر آفتاب خشک نمی‌شود، روایت پیامبر مثل نان کارگر زمین نمی‌افتد. چه قدر خوبه من بر تن خویش حق مالکیت ندارم و خودزنی و خودکشی حرام است اما طلبکار هشتاد ساله‌ی پدرم با یک نَعَم ویزای تن من را می‌گیرد و تجاوزش حلالِ حلال است. چه قدر بده ما توی خوابگاه و پادگان مرد نمی‌شویم، فقط کمبودها را می‌بینیم و سیاه نمایی می‌کنیم، از نیمه‌ی پر لیوان، از آزمایش ادرار، از ادراری که سیاه نیست غافل می‌شویم. چه قدر بده ما هنوز نمی‌دانیم کار مرد موشک انداختن و کار زن بچه پس انداختن است، ما خودمان را فراموش کرده‌ایم و درگیر دیگری،  دگراندیشی و دگرباشی هستیم. چه قدر خوبه کدخدای لات دهکده‌ی جهانی دایه‌ی مهربان‌تر از مادر و جانشین خدا در سرزمین مادری، نگران سوراخ دعا و بکارت پرده‌های مساجد  است. چه قدر خوبه به وقت ناامنی آسمان و آشوب خیابان، همه پشت مردم ایران سنگر می‌گیریم. چه قدر بده کمک‌های مومنانه‌ی قارون، شبانه درب خانه‌ی مردم زدن‌های سربازان گمنام امام زمانمان را نمی‌بینیم. چه قدر بده اثر‌بخشی تحریم‌های مظلومانه و دلسوزی معصومانه‌ی رفیق‌های اون ور آبمان را نمی‌بینیم. چه قدر خوبه نهضت جنگل، بخور تا خورده نشوی انگل. بانجی جامپینگِ بدون پا و بدون طناب، سقوط آزاد از روی خط فقر و نهضت گرسنگی. سنگ بستن به شکم، نرسیدن خون به مغز، انتفاضه و پرتاب سنگ به بت بزرگ سنگدل، بستن‌ سنگ‌ها و رها کردن سگ‌ها، پیروزی شمشیر شاهنشاهی بر خون فرودستان، سرمایه‌ندارها، بی‌عقلان و ابلهان، پیروزی ذوالفقار علی بر چوب‌های دو سر نجس، بر خوارج خارجی، فتنه‌گران. چه قدر خوبه آسمان ناامن و آب گل آلود، دلالان تحریم یک کفه و داغ دل و جعبه‌ی سیاه، آن کفه‌ی دیگر ترازو. چه قدر بده مقصر دانستن نام مقدس جماران. چه قدر بده ندیدن آبی که از دریا به آن سرهای تراشیده‌ی ناوچه پیش از شهادت دادیم، هنوز مانده تا فهم لب‌های خشکیده‌ی ارباب بی سر. چه قدر بی قدریم ما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۲۸
i protester

از این سلول به آن سلول، نه وقتی و نه دقتی برای درد کشیدن. عادت کنی تو را به هنگام عادت، خونی‌تر می‌کنند. این عادت ماهیانه‌ی مردان پشت پرده است که بابت آن حقوق ماهیانه می‌گیرند. ماتم دارد؛ تویی که می‌خواستی تمام عمرت زندگی کنی یک عمر پیشه و اندیشه‌ات تمام شدن می‌شود. تو ناتوان می‌شوی و آن‌ شکنجه‌ها ناتمام. بیا و همرنگ جماعت شو تا رنگ و رویت باز شود. دهانت بسته، آن سوراخ دگر باز شود. چاله و چوله‌های زندگی‌ات و خودت همه پر خواهند شد. بیا و از این صبغه‌ی الهی به خودت بزن، بیا و بیشتر از این، به زندگی‌ات گند نزن دانشجوی شریف. بیا و مثل دماوند باش که سرش را مثل کبک زیر برف کرده است. اصلا تو خبر داری راز این زمان طولانی سربلندیِ دماوند جنس خوب تاخیریست؟ بیا و تو هم از پوشش تقیه استفاده کن، بیا و تو هم کرونا را بهانه کن، زندگی را به تاخیر انداز. راستی شما که دانشگاهتان به نام یک عضو سازمان مجاهدین خلق است چگونه ارتباط با سازمان را منکر می‌شوید؟ شما نخبه نیستید، نخبه فرار می‌کند، شما خرابکارید، کارتان ماندن و خراب کردن زندگیتان هست. کم‌کم از خودت می‌ترسی که چرا دیگر هیچ زلزله‌ای تو را نمی‌ترساند. من به مردم خواهم گفت خیالشان تخت باشد، توی این مدت تو با زلزله هم‌تخت بوده‌‌ای، دیگر گناهی نیست که عذاب آن تو را غالفلگیر کند. ‌می‌گویند به هنگام زلزله‌ از خانه‌هایتان فرار کنید، اما با توی نوعی نیستند، با تویی که کنار خیابان خانه داری، با تویی که پشت میله‌های زندان هزاران هم‌خانه داری، با تویی که به خانه‌ی بخت رفته‌ای، با تویی که نخبه نیستی، اهل فرار کردن نیستی، خرابکاری، خرابکار.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۲۷
i protester

این جا دروغ می‌گویند بهار است، بهشت است، اردیبهشت است، همه چیز بوی پاییز، بوی وسط پاییز، بوی آبان ماه را می‌دهد. دوباره آن که زورش بیشتر است جوجه‌ها را کشته‌ است. از قربانیان، آمار واقعی در دست نیست، آن که آخر پاییز جوجه‌ها را می‌شمرد، او را هم کشته‌اند. تنظیم بازار، تنظیم خانواده می‌خواهد، یکی دو تا جوجه کمتر، یکی دو تا نان‌خور اضافی کمتر، یکی دو تا زبان درازِ از خود راضی کمتر، یعنی اداره‌ی برده‌ها، هدایت سرمایه‌ها راحت‌تر. یک روز کشتن جوجه‌ها از برای بالا رفتن قیمت بنزین است و یک روز از برای پایین نرفتن قیمت مرغ. وقتی دنیا دو روز است جوجه‌ی یک روزه خیلی هم بی‌جا نیمی از وقت تاریخ را گرفته است. هر جوجه‌ای که نمی‌تواند قاطی مرغ‌ها شود، نیمی مشکل جنسیت دارند و خروس بشو نیستند، نیمی مشکل طبقه دارند و آدم بشو نیستند. با این وجود هزار آفرین بر وجود نازنین کارآفرینان و سرمایه‌داران، آنان که نمی‌خواهند جوانی ناکام از دنیا برود، هم به فکر جیک جیک مستونت و هم به فکر زمستونت هستند، حتی در این ایام بوس ممنوع، نهضت بورس ممنون راه انداخته‌اند. و طبقه روحانیت درباری که جز جنون ادواری برای ما هیچ نداشته‌اند، آدم‌های بشکه‌ای که از بشکه‌های نفت، منفی‌تر و قسمت و حکمت خدایشان برای ما طفل‌های صغیر از عدد هجده همیشه مثبت‌تر بوده است. اصلا آن قدر خدا را مثبت بالا برده‌اند که به ملکوت اعلی پیوسته است. و آدم متقی را آدمی ترسو تعریف می‌کنند، آن که از خودکشی بیشتر از خودباختگی می‌ترسد و از ابطال روزه‌اش با خوردن یک مشت قرص، بیشتر از خودکشی. و روزه آسانسوری می‌شود که انسان را به طبقه‌ی رنجبران می‌برد و نه آسانسوری که رنجبران را به طبقه‌ی انسان آورد. اصلا برده‌های روسیاه که نباید حق سوار شدن آسانسور را داشته باشند، آن‌ها که این همه از دین، ثواب گرسنگی و رانت روزه‌داری به هنگام گزینش برده‌اند. و جوجه‌های ایرانی باید به تلافی زندگی در جنوب شهر و نفرتی که از سرمایه‌داری آموخته‌اند، از میان سبک‌های زندگی دو کره، کره شمالی را انتخاب کنند، اصلا هر چه باشد سرزمین آبا و اجدادی ایشان در نیم کره شمالی بوده است. آن جا که تنها آمار مرگ یک نفر مشکوک است نه آمار مرگ هزاران نفر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۲۶
i protester