اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
آخرین مطالب
جمعه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۲، ۰۲:۴۲ ق.ظ

کیومرثی بدون مرثیه

رنج را تو گویی مانند انار فشرده فی النار می‌ماند، آبش گرفته می‌شود اما حتی یک لحظه با آن آب، جلوی سوختنش گرفته نمی‌شود.
کاش می‌دانستند تو بیشترین احترام را برای زندگی قائل بودی، هر گونه زیستن که نامش زندگی نیست. گاه برای زنده ماندن، می‌بایست خود زندگی را قربانی کنی تا زندگی همیشه بوی امید بدهد.
مجید دارد در نصف جهان، در نقش جهان، رکاب می‌زند، به جای تو که با طناب دار بالا رفته‌ای، به جای زنانی که با سطل ماست روسفید شده‌اند. ما عادت کرده‌ایم به نصف بودن توی این جهان، به نصف شدن از وسط، آری خیر الامور اوسطهاست. 
مجید دارد نفس نفس می‌زند، با این که تو فرمان کات و جان خویش را گرفته‌ای، با این که فرمانده فرمان شوت و جان بیش، گرفته است، راستی که چه لانگ شاتی از امید گرفته‌ای. می‌بینی قرآن را بالای نیزه برده‌اند، و سرها را با حجاب و سرنیزه‌ها را لخت می‌خواهند. چه کسی فکرش را می‌کرد که روزی قصه‌های مجید بیش از قصه‌های قرآن مجید، پوراحمد بیش از احمد، و مرگ بیش از زندگی، بوی امید می‌دهد. آی مرغ سحر ناله سر مکن، تنها بگو خالق شب یلدا تمام نمی‌شود، این شب یلداست که تمام می‌شود.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۱/۱۸
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی