اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
آخرین مطالب
چهارشنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۵ ق.ظ

میلاد میانه ی بیداد

می‌دانم هنوز دارند دار و درخت را می‌بندند. گره می‌زنند باقی عمرِ جوان‌هایی که جوانه زدند، دخترانی که مو، گره زدند، باشد که دَم، فرو بندند. پس چه سخت‌هست تبریک گفتن تولدِ جان، در میانه‌ی گرفتن جانِ آدم‌ها. حتی شمع هم نمی‌داند به غم بنشیند و یا به شادی بایستد‌؟ اما تو که خوب می‌دانی این پسر، همیشه آدم وقت نشناسی بوده‌است، چه سال هشتاد و هشت که وسط بگیر و ببندها و بستن پیام‌ها، به تو دل، بست و چه سال‌های هشت در گرو نُه، که به وقت شیرینی، گوشت تلخ بوده‌است. اما مگر شعار آن آدم‌ها، زن، زندگی، آزادی نبود؟ و تو هم زنی، هم زندگی، هم آزادی. قدم رنجه فرمودی همقدم، دو قدم مانده به آزادی. می‌دانم که هیج گاه قدِ حرف‌هایم نبوده‌ام اما چه سربلند هست سری که تو همسرش باشی، زنده و سرزنده بمانی تا فردای آزادی. 
#فاطمه_جانم #مهسا_امینی
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۷/۱۳
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی