اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
آخرین مطالب
جمعه, ۱۶ آبان ۱۳۹۹، ۰۱:۱۳ ق.ظ

زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟

آزادترین رسانه زیر توئیت آزاردهنده‌ترین رییس‌جمهور می‌نویسد گمراه‌کننده. فاتحه‌ی آزادی را با وَ الَضالین می‌خوانند. اما ما یتیمان آزادی چه قدر ذوق می‌کنیم از تماشای آزادی‌، از پشت شیشه‌ها، از پشت صندوق‌ها، از پشت درب ورزشگاها، از پشت عینک نسل‌های هفت پشت بعدمان. آن‌ها را نه تمدنی دو هزار و پانصد ساله برای افتادن از دماغ فیل است و نه هجرتی هزار و چهار صد ساله برای افتادن وسط بهشت، اما آن قدر قدرت را از شاهان و خدایان گرفته‌اند که رییس‌جمهوری بر مسند قدرت ادعای تقلب می‌کند نه نامزدی هم سنگ رعیت. تو گویی قرار است مو را از ماست بیرون بکشند که این همه اعلام نتایج طول می‌کشد. اما در ایل ما که ماست‌ها را همه کیسه کرده‌اند یک ایالت و سیزده آرای الکترال بیشتر وجود ندارد، این شورای نگهبان و رییس رییس شورای نگهبان هستند که عصر نشده نتیجه را به ولی‌عصر تبریک می‌گویند. این جا حتی سر جنبش سبز هم نمی‌تواند به قانون جنگل احترام گذارد. برای همین است که با تمام تجسم و مجسمه‌ای که از آزادی وجود دارد‌ کعبه‌ی سیاه مردم، کاخ سفید می‌شود. دیگر کسی کار ندارد پایین کشیدنِ رییس‌جمهورِ نژادپرستِ ضد زنِ دانش ستیزِ جنگجو با طبیعت به دست خود مردم، شاید همان داروی ضد استفراغ برای مردمی باشد که در حال بالا آوردن سرمایه‌داری بودند. همان سرمایه‌ای که خود را آزاد از هر گونه ارتجاع سرخ و سیاه می‌داند اما کارنامه‌اش پر از استعمار سرخ و سیاه هست. جانِ پدر کجاستی؟ که پدرت را نه چاه نفت در عربستان بود و نه برج‌های دوقلو در ایالات متحده. نترس دلبرکم. شاید دوباره آن پرچم سیاه و ریش‌های بلند، به دنبال ریش‌تراش در کوی دانشگاه آمده‌‌اند. از تو به کدام معاون رییس‌جمهور امریکا شکایت برم؟ که کودتا و شانزده آذر همه از رییس‌جمهور امریکا و معاونش یاد کرده‌اند. از کدام کارخانه‌ی اسلحه‌سازی شکایت برم؟ که حقوق کارگرانش عقب نیفتد. از کدام قرائتِ اسلام شکایت برم که به جرم نمایش کاریکاتور، خونی دوباره ریخته نشود؟ جانِ پدر، ما در این خاورمیانه سال‌هاست که در هوای آزادی زنگ زده‌ایم و با این همه خون‌خواهیِ شمشیرها و جهان‌خواریِ سرمایه‌دارها، کسی جانِ پدر گفتنمان، باورش نمی‌شود. آهنین فرزندم، تو را هوای کدام پیروزیِ خون بر شمشیر، سیلی زده است؟ که زنگ را من زده‌ام و تو سرخ گشته‌ای. 
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۶
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی