اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
آخرین مطالب
سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۹، ۰۱:۱۶ ق.ظ

چشم‌هایش

امام ‌جمعه‌ی اصفهان گفته است که شهر را برای زنان بدحجاب ناامن کنید. دانی ز چه رو این همه پر رو گشته‌اند؟ آری میان مرد و زن این همه فاصله انداخته‌اند. تو گویی که مادر موسی پسر را به زاینده‌رود خشک انداخته است، چشم خواهر موسی چشم به راه مانده است. شما که امامِ جمعه‌ها، امام روزهای تعطیل، امام مردمان تعطیلید، مگر نگفته‌اید مردان را نباید نگاه به نامحرمان افتد، چگونه می‌شود با اسید، چشم‌ها از زنان به زمین می‌افتد؟ لابد پیش خود گفته‌اید ارث، دیه و شهادتِ زنان همگی نصف و نیمه، چرا چشم‌های زنان هم نیم بند نباشد؟ این چه نصف جهانی‌ست که جهان‌بینیِ نوک بینی شما ساخته است؟ شما که رسم چشم‌بند به راه انداخته‌اید لااقل چشم راست خودتان را بیضه‌ی چپ اسلام نمی‌دانستید و حجابش نمی‌کردید تا همه را به یک چشم ببینید. مشکل از موی سر زنان نیست مشکل از توی سر زنانی‌ست که موی دماغ شما شده است. دوران بوسه‌ی بردگان بر تازیانه‌های شما گذشته است ابلیس بیاورید تا بر شانه‌های شما بوسه زند. چه می‌گویم؟ ما خود تکیه‌گاه خود، این عصای موسی مارهای شما را خورده است، به ابلیس بگویید بر همان موهای دماغ‌های شما شانه زند. چهل سال گذشت و روسپی‌خانه‌ها از کعبه‌های شما امن‌تر است، آن که قبض آب و برق خویش با دست رنج پای خویش می‌دهد هزاران بار از شما باشرف‌تر است. گفتید جلباب و دختران جلب می‌کنید، آیا قرآن نگفت نیست در دین اکراه؟ چرا جعل می‌کنید؟ پدر سر دخترش را با داس می‌برد و ‌گویید پدر حق داشته است، دخترک حقش بوده است. آری او پسر نیست، دختر که از جنس اسماعیل پیمبر نمی‌شود، اصلا در مذهب شما موسی، قاتل سرباز فرعون، به معجزه‌ای خودش یک پیمبر می‌شود. می‌گویید در خارج، در این عصر جنگ‌های صلیبی، حجاب پرچم اسلام ا‌ست، سرنا را از سر گشادش گرفته‌اید، حق انتخاب زنان باحجاب داخل را هم به باد سخره گرفته‌اید. ای یوسف بدنام، شام بوی روسیه می‌دهد، بوی شکست به مشام نژادپرست و نَرپرست شما نمی‌رسد، چون نیک بنگری شما با همان پرچم نوک دماغتان، آب‌های مدیترانه که نه، آب همان دماغتان را گرفته‌اید. اما بدان ای نماینده‌ی مذکر ولی مذکر، اگر این چشم‌های ولی دم را شما با فقه‌تان از خون پر می‌کنید، چشم‌های ما زنان با اسید هم هم‌چنان باز می‌ماند، این شما خواهید بود که گورتان را گم می‌کنید.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۱۵
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی