اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
آخرین مطالب
جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

عمو زنجیرباف

پنجم فروردین هزار و سیصد و هشتاد و چهار تماشاگران ایرانی خوشحال از این که تیم فوتبال ژاپن را شکست داده‌اند، قصد خروج از ورزشگاه آزادی را داشتند اما خبر نداشتند هلی‌کوپتر آقای قالیباف جلوی درب خروجی فرود آمده است و راه مسدود است. آن روز ازدحام جمعیت، سبب جان باختن هفت انسان می‌شود. از آن سردخانه تا فرود آمدن آقای قالیباف بر کرسی ریاست خانه‌ی ملت، ما دوباره تماشاگر بودیم و نمی‌دانستیم آخر راهی که انتخاب کرده‌ایم دود شدن و مسدود شدن هست، نمی‌دانستیم آن لحظه که در انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلسِ تکرار، گمان بر بردن برده‌ایم، چه‌ مردنی در انتظار ما هست. در آخرین بهار اصلاحات هفت نفر تعداد زیادی بودند اما حالا مجلسی داریم که از انتخاباتش شروع به آدم‌کشی کرده است، دیگر کسی از آمار رسمی جان باختگان کرونا در بیست و چهار ساعت گذشته که نُه برابر آن هفت نفر بوده‌اند به فراوانی یاد نمی‌کند. و ما هیچ نمی‌دانیم دبیر شورای عالی امنیت ملی به وقت کوی دانشگاه که به قول خودش دستور قاطع انقلابی جهت برخورد با اوباش را صادر کرده بود رییس یک قوه، فرمانده نیروی هوایی سپاه به وقت کوی دانشگاه که برای چوب‌زنی کف خیابان فرود آمده بود رییس یک قوه، رییس سازمان بازرسی کل کشور به وقت کوی دانشگاه که عضو کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی کشور جهت بررسی حوادث کوی دانشگاه نیز بوده‌اند، رییس یک قوه شده‌اند‌. راستی رییس کمیته تحقیق و عضو دبیرخانه‌ی شورای عالی امنیت ملی به وقت کوی دانشگاه نیز سخنگوی دولت هستند. و این همه را از رییس جمهوری داریم که با بستن روزنامه‌ی سلام، ترجیح داد قهرمان نباشد، در اوج خداحافظی نکند و به جای مردم به آقا بالا سر مردم سلام کند. و از مردمی که ترجیح دادند آرمان‌خواه نباشند، در عصر حصر به زندانبان حقوقدان اعتماد کنند و انتخاب از میان بد و بدتر را حکمت بنامند. راستی ما که قرار بود روزی زنجیرمان به دست این عمو زنجیرباف‌ها بافته شود، بهتر نبود در همان کوی دانشگاه همراه با اروجعلی ببرزاده به سرقت ماشین ریش‌تراش مسوولین، از پنجاه و هفت تا هشتاد و هفت اعتراف می‌کردیم؟ مگر بارها شاهد نبوده‌ایم نظام در حق کسانی که خودشان اعتراف می‌کنند تخفیف قائل می‌شود؟ مگر ندیده‌ایم طناب دارشان را با تخفیف و چانه‌زنی خریده‌اند؟ اصلا قاضی‌القضات خواهد گفت ریش ‌تراش حق ما بوده است، ما باید به خودمان می‌رسیدیم. اصلا همیشه باید چیزی باشد برای سرگرمی تن انسان، تا بتوانند سر او را به سردخانه ببرند و گر نه انسان مقاومت خواهد کرد. زنده باد سران سه قوه و نظام سرمایه‌داری که حقمان را به ما سال‌ها پیش داده‌اند، که از حقشان سال‌ها پیش گذشته‌اند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۰۹
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی