اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
آخرین مطالب
جمعه, ۱۷ دی ۱۴۰۰، ۰۱:۴۱ ق.ظ

انتقامِ سخت

آن کاسه‌های آب که پشت پای شما ریخته‌اند، چه زود اثر کرده‌اند، هنوز نرفته، چه زود، برگشته‌اید. کلاغ‌های سیاه خبر آورده‌اند که جعبه سیاه گفته است شماها همه سوخته‌اید، باورم نمی‌شود آفتاب که هنوز نزده بود، با کدام زدن، سوخته‌اید؟ یک وقت آب در دلتان تکان نخورد، در این مملکت، سوزندان سطل آشغال جرم هست، زندان و اعدام دارد، چه رسد به صورت یک انسان، حتما آفتاب مجازات خواهد شد، آفتاب نزده، اعدام خواهد شد. 
راستی مردم چه حواس پرت شده‌اند. هنوز تا جشن تولد شما خیلی مانده است. باشد گلایه‌ای ندارم اما خب، سال تولد شما را هم یاد، فراموش، شده‌اند؟ آخر یا یک دانه شمع جشن می‌گیرند؟ لابد شمع‌ها هم مشمول مالیات بر ارزش افزوده، خدا می‌داند چه قدر گران شده‌اند. 
یک نفر می‌گفت شماها همه رفته‌اید اون دنیا، گفتم زبانش را گاز بگیرد، رفته‌اید اون ور دنیا. آدم‌ها چه قدر در انتخاب کلمات، به یک ورم، تورمِ اضطراب شده‌اند.
یک نفر دیگر می‌گفت اگر برادران رایت، هواپیما را اختراع نکرده بودند، برادران سپاه، هواپیما را سرنگون نمی‌کردند، مرگ بر امریکا. نمی‌دانم این وقت سال چه ربطی به دوازده تیرماه دارد؟ حتما نخستین ماه زمستان را با نخستین ماه تابستان، اشتباه گرفته است. گذشته از آن، سپاه، پایگاه امریکایی را همین دیشب زده است ، این ناو امریکایی بوده است که هواپیما را سی و یک سالِ قبل، زده است. 
نمی‌دانم اگر پروازتان به زمین نشسته است، پس چرا گوشی‌تان خط نمی‌دهد؟ هنوز کرونا نیامده، باید دوباره برای بوی بدِ فرودگاه امام، ماسک بزنم. تو گویی بوی گل، سوسن و یاسمنش مال مهرآبادِ چهل سال قبل بوده است، نه خلق و حلقِ امامش. اما چه کنم؟ مادرم دیگر، دلم طاقت نمی‌آورد، برای بو کردن دسته گل‌هایم این همه صبر کنم. راستش را بگویم ته دلم، خوشحال شدم پروازتان برگشت خورد.
و پروازی که برگشت و زمین خورد. آتش، برای مسافران هواپیمای اوکراینی گلستان نشد. نمرود، تمام پیام‌بران را سوزاند. هم چنان که عصای موسی در دریای مدیترانه برای هیچ مهاجری، کارگر نمی‌شود. همه هشتگ می‌زنند که من هم شمعی روشن خواهم کرد، آب از سر مردم جنوب شهر و جنوب کشور گذشته است. سازمان مدیریت بحران گفته است تقصیر خود مردم هست که هیچ شمعی زیر آب، در کرمان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و هرمزگان روشن نمی‌شود.
اگر دهه‌ها قبل به پاسِ کودتای امریکایی، پیش پای معاون رییس جمهور امریکا، سه دانشجو را قربانی کردند، حالا به پای شعار مرگ بر امریکا، دها دانشجو‌قربانی می‌شوند تا ثابت شود علم و معنویت در این سرزمین پیشرفت کرده است. هم تعداد دانشجو بیشتر شده است و هم تیراندازی به دانشجو، آسمانی‌تر. 
و مردمی که تصویر آینده‌ی خود را در تصاویر گذشته می‌بینند: بختیار سنگرت رو نگه دار. آری در قانون جنگل می‌گویند نزنی، می‌خوری. چه انتقام سختی گرفته شد. پرواز هفتصد و پنجاه و دو اوکراین در عوض پرواز هفتصد و چهل و هفت ایرفرانس به مقصد تهران. با این همه تو هنوز برای سرِ آیندگان حرف بزن، نه با منطقِ سرنیزه‌ی گذشتگان. و چنین به گِل، به پای پیروزی گل بر گلوله نشسته‌ایم.  #پرواز_۷۵۲_اوکراین #من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد #یار_دبستانی #فرید_آراسته #کرمان
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۱۷
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی