اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
آخرین مطالب
شنبه, ۱ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۳۶ ق.ظ

بین التعطیلین

درد داریم تا درد. یک زمان موضع درد محل کار هست، یک زمان شهری که در آن زندگی می‌کنی. یک زمان کشورت، یک زمان خاورمیانه‌ای بودنت، زرد و رنگ پریدگی آسیا و سیاه بختی آفریقا. یک زمان از پس مهاجرت از تمام مکان‌ها، موضع درد، دقیقا همین دنیاست. همین دو روزه بودن دنیا. که وقت کم می‌آوری برای رهایی از آن زندان‌های تو در تو. هر چه قدر هم پشتکار داشته باشی، یک مرتبه، پشتت، زیر پایت، خالی می‌شود. اینگار رسوا شده‌ای که به درد این دنیا نمی‌خوری. نه شکم، نه زیر شکم، نه میز، نه زیر میز، چنگی به دلت نمی‌زنند. همه توی گوشت، فالش می‌خوانند و تو کور خوانده‌ای که همه دنبال آزادیِ همه باشند. آن برج آزادی نمی‌بینی؟ دو پایش را از هم، باز کرده است تا تو ببینی توی این مملکت، ایستاده، مشغول چه کاری می‌باشد. اصلا نمی‌شود پای حرفت بایستی، قطع نخاع می‌شوی. این زندگی چریک‌ها را همه، چروک می‌خواهد. تو می‌خواهی برای شروع، از زخم‌های کاری محل کارت بنویسی و می‌بینی آن همه جویای کار، پشت میله‌های زندان، دنبال یک نوشته، یک سفارش، برای آمدن به همین زندان قصر هستند. عده‌ای پولِ قلم و کاغذ، همان یک قلم را هم ندارند، بدون موضع، یکپارچه درد هستند. چه شایستگی‌های بالقوه که نه زمین دارند و نه زمان. نه زمینی که بفروشند، نه زمانی که بخرند. راستی که چه فاجعه‌ای هست وقتی خودِ فرد، نیز، از لیاقتش، خبردار نمی‌شود.
کلمات مثل جسد، از سر قلم روی سپیدی کاغذ، روی پرچم صلح، افتاده‌اند، چه کشتاری مرتکب شده است این سلاح کشتار جمعی. بیایید ببریدش، تا سرنگونی، توی گونی‌اش بکنید. بگویید بر سر موضع مانده است، بر سر دارش کنید. اما پیش از آن بگویید زنده‌ی ما به چه درد می‌خورد؟ برای زنده زنده خوردن؟ از بالا، از پایین، از صورت، از مخرج. با این کسر، دیگر چه فرقی می‌کند چه کسری از عمر ما باقی مانده باشد؟ داریم به کجا می‌رویم؟ به نماز جمعه، به کنسرت شب جمعه. اسلحه دست گرفتن بالای سر مردم. پایین کشیدن شلوار، بالا کشیدن پول مردم. داریم پیک می‌زنیم با حجت الاسلامِ بله قربان گو، با امیرحسین مقصودلو، در روز تعطیل، در شب تعطیل، در شب و روز تعطیل، در زمین و زمانی تعطیل، پیش و پس از کرونا. دنیا همین دو روز تعطیل، همین دو گروه تعطیل هست. تو به کدام بین التعطیلین امید داری؟
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۰۱
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی