میدانی از آن فروردین هشتاد و هشت که تو را یک آن، از خواب، به خواب ابدی، بردهاند، چه جانهایی را از این سرزمین بردهاند؟ بعد از آن نیز، برای همهی شما روی کاغذ تمیز نوشتهاند که مردهاند. مسخره هست برای شمایی که گواه زندگی بودید، گواهی فوت دادهاند. نمیدانم تا حالا کدام استخوانهایت زیر خاک ماندهاند؟ هنوز مغزشان درد میکند؟ هنوز یادشان میآید که نبوغت را چگونه بوق کردند و غرورت را چگونه خرد؟ نمیدانم اگر زنده بودی در کدام یک از این آشوبها، سرت را زیر آب میکردند؟ پیش از آن که آب بشوی، خاک میشدی و یا پیش از آن خاک بشوی، آب؟ این خاصیتِ این آب و خاک هست که سرسپرده میخواهد نه سر به هوا. میگفتند تو بیکاری. بیا و دوباره برگرد سر کارت. دوربینت را روشن کن، این همه پرندهی آزادی، سر به هوا، باد برده است روسریها را، دوباره برگرد سر شکارت.
#دایی_بهروز