انقلاب و ضد انقلابِ مرگ آفرین
سالها قبل توی دفترش نوشته بود ادبیات برای تاب آوردن هست، یک لیوان آب هم به شما نمیدهد، اما دلتان را خنک میکند.
نباید او، این همه میکشید. گفته بودم نباید کارش به اینجا میکشید.
رفته بود سربازی، موهایش را زده بودند تا آدم شود. آخر آدم بدون مو، آدم میشود؟ پس چرا آدمها این همه مو میکارند؟ نامردها گفته بودند خدمت، مردش میکند، کلهاش دیگر بوی قورمه سبزی نمیدهد. میتراشیمش، مثل عید قربان؛ بله قربانگویش میکنیم.
حالا توی آفتاب، کاملا سیاه شده بود. ماهی سیاه کوچولو میخواست آزاد شود، تُنگ را میشکست، میگفتند خودکشی کرده است.
از همان اول گفته بودم، کار، دست خودت میدهی. تو مگر زن بودی که فریاد میزدی #زن_زندگی_آزادی؟ بفرما، بیا و تحویل بگیر، آن ستارهدار شدنِ دیروز و این آسمون بدون ستارهی امروز. دیدی کارت به کجا کشید؟ تو که نه، من باید جنازهات را تحویل بگیرم. جنگ شده است. اصلا فهمیدی؟ حالا شدهای شهید حکومت. کاش حکومت، همان چند سالِ قبل، شهیدت میکرد.
اصلا چه اشکال داشت سرباز فراری میشدی؟ زندگی همهاش فرار کردن هست، دیگر. کاش مثل آدم مدرکت را میگرفتی و فرار مغزها میکردی. حالا مغزت را کجا فراری دادهاند؟ شرافت کف خیابان به سقف پادگان نمیارزید؟ دقت کردی چه دقی دادی مرا؟ آفرین به تو و این انقلاب و ضد انقلابِ مرگ آفرین.
خواهرم، مادر شهید که بدون حجاب نمیشود.
اشکال ندارد، بگو شروع کند، خودش تبلیغ میشود. بگو به عنوان یک زن که حالا هم تبریک، هم تسلیت دارد، برای حضرت آقا چه پیامی داری؟ برای ضد انقلاب؟ شاهزاده گفته است مردم به خیابانها بیایند. نتانیاهو گفته است تهران را تخلیه کنید. ریشهی این پیامهای ضد و نقیض را در چه میبینی؟ در آستانهی محرم هستیم، این بار راه کربلا از قدس میگذرد.
حالم از محرم و صفرِ بدون آب شما، از انقلاب و ضد انقلاب آن سوی آب به هم میخورد. دارم بالا میآورم. مرا هم مثل برادرم، مثل آن تابستان شصت و هفت، تا هفت پشت، از طناب دار، بالا ببرید.
قطع کن، ضد انقلابش را نگه دار، همان را پخش کن.
دیدی انقلاب، آخرش، چه کسی را نگه میدارد؟