اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این خط‌خطی‌ها قصد آفرینش ندارند تنها یک لحظه بیرون جهیده‌اند و زِهدانی نیافته‌اند. از این زمزم درد هر چه می‌خواهید بردارید، صاحب آن ملتی رنج‌دیده هستند.

بایگانی

از برق چشمان تو من شارژ می شوم، باخت های سنگین زندگی ام با برد تمام می شود. از بس که چشمان تو مثل رود پاک بوده اند ،این سال ها با آب پشت بغض های تو در فکر احیای رودخانه ها بوده اند.گفتم به روزگار نزدیک بین که چشمان تو توربین نیست، برق می خواهد از دولت بخت خویش طلب کند.از پارسال تا به امسال چه آب هایی که در خم شراب نریخته اند، چه کلاه هایی که از سرها، چه سرهایی که از تن ها بر نداشته اند،  چه عکس هایی که از رخ یار من به اخم تصویر نکرده اند، چه کمرهایی که از من خم نکرده اند، یک سال دگر با گذشت تو گذشت، بخند ای نازنین که روی خندان تو خوشی آخر شاهنامه، خوشی آخر این نامه، پیرهن یوسفیست که به کنعان می برند. چشمان دنیا از برای آمدنت، چشمان من از برای به دنیا آمدنت روشن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۷ ، ۰۰:۲۷
i protester
این ارز هر روز به چشمان من و تو زل می زندو بالا می کشد. آخر فکر کرده پایین کشیدن زشت است،بی آبرویی می آورد. از بس که مردم برای کار دولتی کف پای دولت را بوسیده اند،کف پای دولت صاف،ازخدمت به مردم معاف شده است. کتاب های اقتصاد نایاب شده اند، نه این که کتاب خوان ها زیاد شده اند،اقتصاد مال خر بوده،غذای چهارپایان تمام شده است.کارگران و کارگزاران هر دو،سوراخ کمربند کم آورده اند، مهم نیست از کدام جهت، مهم آن است که کم آورده اند. تحریم دوستی نشانه ی وطن دوستی شده،ازکعبه ی سیاه تا کاخ سفید کیک و ساندیس توزیع شده است .مردم دارند گیج می زنند توی همین گیجی مردم را بیشتر می زنند. بزرگداشت اهل قلم با استقبال نیروهای امنیتی برگزار می شود، کسی اسلحه به دستان، اسلحه ی اسلحه به دستان، هیچ کدام را تحویل نمی گیرد. تنها از آقایان برای ورود به ورزشگاه پول می گیرند تا نتیجه ی پول هایی که دولت از جیبشان برداشته از نزدیک ببینند، دفاع از حقوق زنان، از خانم ها پول نمی گیرند. شهروندان بهایی و غیر بهایی، با بهانه و بی بهانه، وکیل و موکل دستگیر می شوند، آن که گیر می دهد هم دستگیر می شود،جمهور یعنی مردم رییس جمهور  هم یعنی رییس مردم و نوکر ارباب،بحث تفکیک قوا مطرح است ور نه با تجمیع قوا، مردم همه با هم دستگیر می شوند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۷ ، ۲۳:۲۰
i protester
دیشب که موقع خواب، امید یک ساعت بیشتر خوابیدن را داشتید، گمان می کردید امشب نور علی نور شود و برای همیشه خوابیده باشید؟ بعد از این همه هواخوری در اهواز، نوبتی هم که باشه، نوبت زمین خوردنتان بود؛ اما بیماری خوزستان کم آبی بود نه کم خونی، چه کسی به شما گفت به زمین خون بدهید؟ نمی دانید این خاک فرق لاله و لوله را نمی داند؟
آن انقلابی که بر سر تفنگ های پر، گل می گذاشت، این چنین بر سر مردمش کلاه گذاشت، گفت احترام به همه ی اقوام، اما نگفت منظورش از اقوام، فک و فامیل خودش بوده. ترسم از این انقلابی که بر سر تفنگ های خالی، بر سر سرباز، بر سر پسر بچه ی ناز، منت آزادی از خدمت، نظام و دنیا گذارد.
#حمله_تروریستی_به_اهواز
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۷ ، ۲۰:۲۰
i protester

این طبل ها اجازه نمی دهند صدای حسین شنیده شود.هر چه قلمم می خواهد روی پای خودش بایستد سرش را یک ضرب تر می زنند.با دوات مردمک چشمانم می نویسم. دردناکتر از بریدن سر حسین، بردن نام حسین به هنگام سر بریدن است. حسین حسین شعار کسانی شده است که به شهادت دادن دیگران افتخارشان شده.چگونه حسینی که از یارانش می خواست با او هم سرنوشت نشوند، حالا سرنوشت ملتی به انتخاب یاران او شده است؟ بر سرمان منت گذارند می گویند این انتخاب خودتان بوده است.تا بوده همین بوده عریانی حسین را برای تن ما دوخته اند، مایی که از تن، تنها عریانی را می فهمیم. عباس، آن آقازاده ی فرصت سوز چه کفران نعمتی کرد با آن آب نخوردنش، آخر مگر چه می شد؟ آیا بهتر نمی توانست بجنگد؟مگر این جا این همه سال مال مردم رابه همراه آب وآبروی رویش خوردند بهتر نجنگیدند؟از سینه ی مادر تا سینه ی قبرستان، در این سعی صفا و مروه، داریم دنبال آب می گردیم، غافل از این که نخست باید حیاتی باشد تا مایه ی حیاتی نیاز باشد. کدام باور کردنیست قسم حضرت عباس و علمداری دفاع از مظلوم یا دم خروس جنگی و طناب داری پیشکش مظلوم؟ ما چه کسی را داریم یاری می کنیم؟صدای حسین با بلند صدا کردن حسین شنیده نمی شود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۴۸
i protester

آتش نه برای بچه های شین آباد،گلستان شد،نه برای تماشگران قطار نیشابور،نه برای پروازهای به سوی گور،نه برای مسافران قطار توس-تبریز،نه برای خبرنگاران بی خبر،نه برای نگاران از اسید لبریز،نه برای تو ابراهیم بی تبر.آتش نشان بر دلمان آتش نشاندی،قرار بود هوا به آتش نرسد نه به تو،آخر توی مملکتی که خشکسالیست آتش را با آب خاموش نمی کنند،با سرکوب،با آوار خفه می کنند،فردا عزای عمومیست،هر روز عزای عمومیست،امسال کبیسه است،یک روز بیشتر عزای عمومیست.می بینی کسانی که وعده ی بهشت روی زمین داده اند،چه قدر ماهند،چه قدر عکس ماهند،چه قدر فرشته اند،با این فرشتگان مرگ،با این اصل حمار،قرار است کوتاهترین راه را به سوی مرگ طی کنیم.می گویند همه ما مقصریم،آتش هم بیت المال است،نباید آن را بر دست کسی زد.ایشان خون می خورند و ما خون دل.راست می گویند پرچم دینشان حجاب است، حجابی بر این همه روزمرگی مرگ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۱۵
i protester

با این که قانون،قانون جنگل بود اما توی جنگلمان،تک و توک،درختی پیدا می شد.اینگار راست می گفتند هر چه بار درخت بیشتر شود،افتاده تر می شود،درختان یکی یکی می افتادند تا تابوت کسانی باشند که روی حرفشان ایستاده بودند.بر روی تابوت ها نوشته بودندحداکثر ظرفیت چند نفرو مشخص نبود این چند نفر یعنی چند نفر؟جمعیتی که انفجارش همزمان با انفجار نور بود،حالا سر خاک شدن هم باید تو ی سر و کله ی یکدیگر می زد.کنایه تلخی بود وقتی تمام عمرشان را در جهنم زیسته بودند،خاکسپاریشان در بهشت زهرا باشد.به  مرده شورها بخشنامه کرده بودند که در  مصرف آب صرفه جویی کنند و به گورکن ها در  مصرف خاک. گویی خبر نداشتند که از آب و   خاک این مملکت چیزی نمانده است،اما خب حق اسراف،تکلیف طبقه اشراف بود،همان هایی که رساله شان با اون همه غسل و عادت،محتاج غسل و طهارت بود،اما نه،بی انصافی می کردم،اصلا از دست ایشان که آبی نمی چکید،ایشان حتی جانمازشان را با خون مردم آب می کشیدند،اصلا توی زندگی شان یک بار هم زمین نخورده بودند،ایشان حتی برای نمازشان،بر روی خاک بیگانه سجده می کردند.این سیاه نمایی نبود،این سیاهی بود که رشدش تابع نمایی شده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۰۰:۴۰
i protester

و مرگ، این راست ترین خبر زندگی، که هرگز نخواهی شنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۵ ، ۰۰:۳۸
i protester

از آسمان باران اسیدی می بارد،اسیدپاش ها به مرخصی با حقوق رفته اند،آیینه ها شسته نمی شوند تا به دختران دروغ نگویند،کسی دیگر آیه ی آخر سوره ی عصر،و تواصوا بالصبر،را نمی خواند،در عدالت خانه از آبغوره های مادران حلوای پسران می سازند،سه قوه ی نظام چراغ هیچ خانه ای را روشن نمی کنند،برق چشمان،بابت ندادن مالیات به نور چشمان،قطع شده است،اشتباه لپی نیست،معترض اسید پاشی به جای اسید پاش معترض،دستگیر شده است،اسیدپاش دستگیر نشده است،از اسیدپاشی دستگیری شده است.دلمان به چه چیز خوش باشد؟به این که مطهری این بار اندکی بیشتر، شریعتی را می فهمد؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۰۰:۳۷
i protester

سلام بر همه ی گلرخان آرش صفت وطنم که نان شرمنده نامشان هست و زندان شرمنده نایشان .نمی دانم بازجو در کدام جغرافیای تنت،مهر"باطل شد"زده است اما می دانم که میخ بر تابوت خود زده.برای تو می نویسم و نه برای یک رییس جمهور باد آورده! آقای صادقی،در این سرزمین هر کس بیشتر بخورد،شب راحت تر خوابش می برد،به گمانم شما به بیماری بیداری دچار شده ای که غذای زندان را هم نمی خوری،وقتی بالاترین نقطه ای که ایشان بدان رسیده اند پایین ترین نقطه تنشان بوده،به ایشان حق بده که بی اعتنایی تو به شکم و زیر شکم،اعصابشان را بیش از استخوان های تو خرد کند.کاش تو و پاره تنت،هر دو غریبه ای غربی بودین تا تاقتان می زدند، باور کن دیوارها هم دیگر طاقت این همه زدن، زل زدن،لب نزدن را ندارند،می دانم اجسام داخل زندان از آن چه  ما می بینیم به شما نزدیکترند،می دانم ما اجرام خارج زندان،به هیچ دردی نمی خوریم ،می دانم مرز ایران تا شام پیش رفته است، اما به گمانم کمان تو این بار مرز ویران را مشخص کرده است،زنده بمان تا تمام این داستان پاک نویس شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۵ ، ۰۰:۳۶
i protester

بر سر لخت سیم ها داغ هویه  می زنند،این جا هم حجاب اجباریست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۵ ، ۰۰:۵۹
i protester