اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۳ ثبت شده است

دارد از در و دیوار این مملکت، خیلِ عظیم بی‌سواد بالا می‌رود. درسِ عبرت بگیرید که دیگر به کسی نگویید درس بخواند.
حکایت افراد تحصیل کرده‌ی کنکور گَزیده‌ی این سرزمین، حکایت آن اسپرمی‌ست که فکر می‌کرد با عبور از سدِ چنان رقابتی، برایش در این دنیا تخمِ دو زرده کرده‌اند اما دو زرده‌اش رفت و یک یای نکره باقی ماند بر سر آن.
و چه نانابود مردمانی که نه دمی به دود و بدرود از این دودمانِ  دود از کنده بلند می‌شود، یک تنه، تن به تسلیم نمی‌دهند.
بیا برویم داخل آن میهنی که از نامش برای ما ونِ یخچال‌دار، نامِ یک دار و یا شب زنده‌داری با پیکری بی‌جان میان یخ‌ها، باقی مانده است. جایی که خدا، پسر، روح‌القدس تو را تنها گیر آورده‌اند و نشسته‌اند بر روی سینه‌ی تو، به سانِ شمر بر سینه‌ی حسین، تا ذکر یا حسین را سینه به سینه نقل و نقد کنند. و تو داری دست و پا می‌زنی در این میهن، بی آن که پا بدهی و یا دست بکشی از تسلیم نشدنِ یک ضرب، تا آخرین ضربه، تا ضربه‌ی فنی شدن. آفرین به تو و ضربانِ قلبِ تو، در عصر زیستن به سان دیوانه‌ای در میانِ دیوها، پروانه‌ای در میان قاتلان شمع‌ها، عقلِ محضی دست بسته در میانِ شهوت دو پای شعبان بی‌مخ‌ها، بی‌سوادها، دکترای افتخاری‌ها. برخیز پروانه که آخر الزمان شده است شمع‌ها گِرد تو، بر سر مزار تو آمده‌اند.
#نیکا_شاکرمی #کنکور
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۷:۴۷
i protester

دروازه‌بانی که تا دیروز آن سوی #زن_زندگی_آزادی، سنگربان تیم حکومتی نامیده می‌شد و جماعتی بابت گل خوردن او در برابر تیم فوتبالِ انگلیس، شادمانی می‌کردند، حالا بابت یک آغوشِ باز، به آغوشِ ملت باز گشته است. این قدرتِ نه گفتن هست که انسان را از نو تعریف می‌کند، حتی اگر یک عمر با دستانِ بسته، زیسته و تعریف شده باشد. 
کمیته‌ی اخلاق جریمه‌اش می‌کند بابت عبور از خطوط قرمزِ بی‌اخلاقی. زندگی خرج دارد، زنده بودن خرج بیشتر. اگر چه آبی هست، باز باید مالیاتِ آب را بدهد، مالیاتِ آب دیده را، آب دیده‌ی آن دخترانِ ورزشگاه ندیده را. اما این بار، باز می‌گوید فدای سرِ هوادار، تا هنوز یک نفر باشد که نتوان با پول خرید. تا همه بگویند یکی بود که زر، زور، تزویر، چهار گوشه‌ی نقش جهان را بوسید و مثل گوسفند نچرید. حالا می‌خواهند او به پای نظامی بیوفتد که با یک آغوش، به خطر می‌افتد. باید توبه نامه‌ی سرگشاده بنویسد که با ایستادن بر سرِ موضع، به گناه افتاده است. اما چه سود برای سلطه‌ی ضحاک که هر روز یک انسان دیگر از این خاک، سر بر می‌آورد و سر باز می‌زند از نشستن به گورهای دسته‌جمعی. گیرم که چشم‌ها را در خیابان و زندان کور می‌کنید، برای روی ماه، قابِ طنابِ دار، تصویر می‌کنید، با علامت‌های سوال بر سر هر انسان، با آن قلاب‌های نجات از این منجلاب، با زوال عقلتان که گور گم می‌کنید، چه می‌کنید؟
#صدیقه_وسمقی #توماج_صالحی #سید_حسین_حسینی
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۷:۴۵
i protester