اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
جمعه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۴۵ ق.ظ

ایستادن در عصر ایست دادن

دروازه‌بانی که تا دیروز آن سوی #زن_زندگی_آزادی، سنگربان تیم حکومتی نامیده می‌شد و جماعتی بابت گل خوردن او در برابر تیم فوتبالِ انگلیس، شادمانی می‌کردند، حالا بابت یک آغوشِ باز، به آغوشِ ملت باز گشته است. این قدرتِ نه گفتن هست که انسان را از نو تعریف می‌کند، حتی اگر یک عمر با دستانِ بسته، زیسته و تعریف شده باشد. 
کمیته‌ی اخلاق جریمه‌اش می‌کند بابت عبور از خطوط قرمزِ بی‌اخلاقی. زندگی خرج دارد، زنده بودن خرج بیشتر. اگر چه آبی هست، باز باید مالیاتِ آب را بدهد، مالیاتِ آب دیده را، آب دیده‌ی آن دخترانِ ورزشگاه ندیده را. اما این بار، باز می‌گوید فدای سرِ هوادار، تا هنوز یک نفر باشد که نتوان با پول خرید. تا همه بگویند یکی بود که زر، زور، تزویر، چهار گوشه‌ی نقش جهان را بوسید و مثل گوسفند نچرید. حالا می‌خواهند او به پای نظامی بیوفتد که با یک آغوش، به خطر می‌افتد. باید توبه نامه‌ی سرگشاده بنویسد که با ایستادن بر سرِ موضع، به گناه افتاده است. اما چه سود برای سلطه‌ی ضحاک که هر روز یک انسان دیگر از این خاک، سر بر می‌آورد و سر باز می‌زند از نشستن به گورهای دسته‌جمعی. گیرم که چشم‌ها را در خیابان و زندان کور می‌کنید، برای روی ماه، قابِ طنابِ دار، تصویر می‌کنید، با علامت‌های سوال بر سر هر انسان، با آن قلاب‌های نجات از این منجلاب، با زوال عقلتان که گور گم می‌کنید، چه می‌کنید؟
#صدیقه_وسمقی #توماج_صالحی #سید_حسین_حسینی
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۰۷
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی