روزِ تزویرِ زر و زور
تصویر غالبی که از کارگر ساخته میشود آدمی بیاستعداد که هم اکنون، چوب ندانمکاری و یک بیکاریِ زمان حال کاملش را میخورد. آری عملی که در گذشته رخ داده است اما اثر آن تا زمان حال باقی مانده است. در آن پُرترِه، اگر کارگر، آچار فرانسه هم باشد باز با هر حقوقی خواهد ساخت چرا که ناچار هست. تنش، سرشار از غده و بیماری و روانش لبریز از عقده و ایضا بیماری، اگر زبان اعتراض دارد از بابت جانِ روشنفکرش نیست، از روی هیجان و دستیست که به دهانش نمیرسد، پس سکوت نمیداند، نمیتواند. با این که در فیزیک خواندهایم، نمک، نقطه جوش را بالا میبرد، سواد ندارد، هر چه قدر هم روی زخمهایش نمک بپاشی، زود جوش میآورد. میگویند کفر او از روی فکر نیست، علت دارد، چون از خداوند دور هست، طبقهی او پایین هست، زیرزمین، زیرِ زمین، توی زمین هست، برای همین ماه بودن خدا را نمیبیند. مذهبی هم که باشد، باز از روی مطالعه نداشتن است، به جای کتابخانه، توی کارخانه، به وقت آگاهی، دنبال آگهی استخدام بوده است. میگویند رنگ آفتاب را نمیبیند، از خروس خوان تا بوق سگ سر کار هست اما دروغ میگویند چهرهاش آفتاب سوخته هست. میگویند حدیث داریم تا عرقش خشک نشده است مزدش را بدهید، برای همین اجازه نمیدهند عرقش خشک بشود، او را مثل یک یهودی در کورههای آدمسوزی میسوزانند، یا مثل یک فلسطینی با خطای انسانی سپاه پاسداران اسراییل، یا در همین بندر، کنار آب، جگر خودش و خانوادهاش را کبابِ اسلام نابِ تقیه میکنند. کارفرما روی نفهمیدن او کلی حساب باز میکند، بانکِ باجه خالی مال کارفرما، کارت عابر بانک خالی مال کارگر. تاریخ از به قدرت رسیدن کارگر استرس میگیرد، از ستمکار شدن طبقهی ستمدیده، از احکام مصادره و اعدام کار آفرین. به راستی که آفرین دارند آن همه چپی که در ایران پنجاه و هفت، چپ کردند تا راست، برای کارگر به جای صفت راست، قید راست، استفاده کند. چرا خشکتان زده است، بروید سر کارتان. کارگری از ساختمان، زمین افتاده است، اشکالی ندارد، پروژه نباید، زمین بیوفتد. آن سیبی که بر سر نیوتن بر زمین افتاد، همان سیب جاذبهای بود که آدم را از بهشت، بر زمین انداخت. همان سیب گاز زدهی اَپِل، نماد قیصرانی در قصر، بدون برخورد با چالشهای یک گوشی کارگری و زندگیهایی که مدام هنگ میکنند، آری زر و زور را به تزویر تبریک یک روز، فراوان نیاز هست. خندهدار هست روز کارگر را کارفرمایی تبریک میگوید که به کارگر اجازه نمیدهد روز را ببیند. کارگری که باید برای جامعه خیلی ساده توضیح بدهد چرا و چگونه کارگر ساده شده است؟