کاخ سیاه
تنها چیزی که در یک حکومتِ تخصص ستیز، فنی خواهد بود، نقص فنیست. ترمز اتوبوسِ کرمان بریده میشود و تو گویی ریسمانِ جان. دیگر چه دلیلی خواهد ماند برای جا ماندن در خاک ایران؟ دخترانی که قرار بود مهندس شوند، به کام مرگ کشیده میشوند، یک پارچهی سیاه بر درب خانههای اول و دوم دانشآموزان کشیده میشود. این همه دست و پا نزنید، از هیچ پزشکی کاری ساخته نیست، حتی اگر رییسجمهور باشد که او نیز غش کرده است، در آغوش هست، حرف آخر را یک تکه پارچهی سیاه، عمامهی سیاه میزند. آری آن که کاخها را کوخ کرد، چنان بذر نهضت بیسوادی نشاند که تمام ایران را به خاک سیاهِ علوم انسانی اسلامی، خطای انسانی، نقص فنی و ضربه فنی کاخ سفید نشاند. به راستی چه مهندسی فرشتهتر از او که یا راهی به سوی مرگ ساخت یا راهی به سوی مرگ یافت؟ چه کسی میگوید دروغ گفتند، آب و برق که مجانی شدند، لیکن برای بیت، تمام روزها تعطیل شدند، به احترام جمعه، به عشق اهل بیت.