اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این خط‌خطی‌ها قصد آفرینش ندارند تنها یک لحظه بیرون جهیده‌اند و زِهدانی نیافته‌اند. از این زمزم درد هر چه می‌خواهید بردارید، صاحب آن ملتی رنج‌دیده هستند.

بایگانی
جمعه, ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ۰۳:۴۹ ق.ظ

شطحیات یک آهوی مردم ندیده

ببخشید، احساس می‌کنم رنگتان خیلی پریده است، شاید که دیشب را به قدر کافی نخوابیده باشید یا مثلا خوابتان پریده باشد و یا شاید پشت بامی رفته باشید و قصد پریدن داشته باشید، نه لزوما به خواب ابدی رفتن شاید در آغوش پریدن و با یک نفر تا ابد به خواب رفتن. اما اینگار دستانتان خونی‌ست، چه سرخ و زردی، چه آتشی، چه آذری، چه شانزده آذری به پا کردید. دستشویی دانشگاه که جای این بازی‌ها، خون بازی‌ها، خُل بازی‌ها نیست، آن جا کلمات سه حرفی دیگری می‌دهند، حرف نان هم نیست، کار خودتان را سخت‌تر کرده‌اید، به آن‌هایی که مدرک دارند کار نمی‌دهند با این مدرکتون، به شما عمرا کار بدهند. آیا خواهشم، خواهشا می‌شود این همه راه نیوفتید این طرف و آن طرف، چپ و راست، راست راست، سراغ یک قلب سمت چپ، یک چپی خوش قلب، نروید؟ نمی‌بینید چه خونی از این دستان بچه مثبتتان راه افتاده است؟ فکر می‌کنید با یک بخیه زدن، شاهرگتان صدای تنتان، هم‌وطنتان را خواهد شنید و دیگر حرفی نمی‌زند؟ اهرام ثلاثه‌ی مصر، آن هرم مازلو را سرنگون کرده‌اید. با نخوردن، خوردن، با نخوابیدن، خوابیدن، با وقت آزاد نداشتن، تعطیلی، همه از چشمتان افتاده‌اند، آیا سخنی هست که از قلم افتاده باشد؟

آیا نمی‌شد شما هم یک گهی می‌خوردید تا برای خودتان گهی شوید، ولو گاهی، هر از گاهی، دانشجو که شغل نمی‌شود، کاش لااقل اندکی جست و جو کنید، ز دانش، دل پیر، خیلی وقت هست که برنا نمی‌شود. تو گویی زندگی هم از چشمتان افتاده است، پس لطف کنید به من نگویید زندگی‌ام فدای سرتان، نذر امامزاده می‌کنید روغنی که روی زمین، آبرویی که کف دانشگاه ریخته است، راستی جوانی‌تان توی بازداشتگاه چند واحد، افتاده است؟ به تار مویی بند بود، آن مو، آن بند هم افتاده است؟ چه کار کردید با پسرتان، آن‌ها طاقت موی سرتان، آن افکار موی دماغِ توی سرتان را ندارند، لایحه‌ی حجاب به خانه‌ی ملت خواب برده‌اند، بعد شما پیرهن از تن در آورده‌اید، برای روشنی کدام چشم به کنعان برده‌اید؟ از دماغ کدام فیلم افتاده‌اید که فکر می‌کنید فیل هوا کرده‌اید. کاش به خودتان می‌رسیدید، آن کدام زندگی‌ست که برای رسیدنش، این زندگی رها کرده‌اید؟ حالا خوبتان شد شما را از دانشگاه به آسایشگاه برده‌اند؟ حالا کلی وقت آزاد دارید به سقوط آزادتان، به دانشگاه آزادتان فکر کنید، اصلا ببینید این مردم چه زود شما را از یاد برده‌اند. اعصابم را خرد می‌کنید که عین خیالتان نیست، مردم راجع به شما چه خیالی ‌می‌کنند‌. با این خیال آزادی، برای ما فکر و خیال نگذاشته‌اید. خودتان را جای من گذاشته‌اید؟  #روز_دانشجو #آهو_دریایی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۹/۱۶
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی