اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این خط‌خطی‌ها قصد آفرینش ندارند تنها یک لحظه بیرون جهیده‌اند و زِهدانی نیافته‌اند. از این زمزم درد هر چه می‌خواهید بردارید، صاحب آن ملتی رنج‌دیده هستند.

بایگانی
يكشنبه, ۶ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۲۸ ب.ظ

آه و ماه تنها

می‌بینی از آن همه سپاه سپاه کردن‌ها، تنها آهش بر دل ارتش می‌ماند. درست مثل آن ارتشی‌های خوزستان که در دفاع مقدس، نامشان را لاک گرفتند و یا سربازانی که با دست خالی در برابر متفقین، هیچ لاگی از ایشان نگرفتند. راستی شنیده‌ای کار نیکو از پر کردن هست، حدیث دل‌ را به جای خشاب، پر کردن شنفته‌ای؟ دیدی بیگانه چون می‌آید نخست خونمان و نه خونه‌هایمان را آزاد می‌کند. آن نقطه‌هایی که می‌زند ما هستیم، نقطه سر خط‌های بی سر. دل چه کسی می‌گیرد از گرفتن جان ما؟ از جان گرفتن یک جنگ بر سر پرچم سفید کفن‌های ما‌. کاش یکی به اونا می‌گفت آخه دیگه ته بن‌بست که گرفتن نداره. ما این جا توی میهن، همه مردیم، آخه دیگه این جون، گرفتن نداره. و کاش بماند سلاحی گرم میان دو انگشت در عصر نتوانستن‌ها، یکی قلمی از زبان، دیگری قلمی بر دهان، یکی بر تن سپید کاغذ، یکی آدم برفی سیگار. اما تو چه دانی که من چه می‌کشم آن گاه که قرار هست جور دومی، آتش بس دومی را به دندان، به دندانه‌های صلح، بکشم؟ چه ماه پیشانی سفیدهایی که با آه تنها شدند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۸/۰۶
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی