کفن به رنگ مشکی وطن
رفته بودند از زیر سنگ نان در آوردند، تنهای تنهایشان را به جای سنگ در میآورند. نفسی که به شماره میافتاد و در بند بود، حالا برای همیشه بند آمده است. آن که از شرم مخارج فرزند، توی زمین میرفت و آب میشد حالا برای همیشه در زمین، فرو میرود و خواب میشود. سال تحصیلی نو مبارکتان، تحصیل مال مشروع در حکومت نامشروع، به قیمت رفتن به آن ور دنیا نه، به آن دنیا، چه رایگان، خوش به حالتان. گویند خانهی بهار کدام ور هست؟ آخر چه سود که تقویم ما را هر دم آیینه کردهاند، این ابتدای خزان، واگنهای قطار زندگی به خانهی آخر، به آخر خط رسیدهاند، حول حالنا الی احسن الحال، با مرگ تعبیر کردهاند. شیخ گوید این پوتینهای پاره از دفاع مقدس برنگشتهاند، حتما دعای خیرِ پدر و مادر، پشت سرشان نبوده است که مثل جوابِ خیر در برابر دعا برگشتهاند. یوسف چو روی ماه داشت ز چاه نجات یافت، این سیاهرویان در چاهی که خود کندهاند، امید به خدا، کجا میبرند؟ بگو طلا را به کدام خراسان بردهاید که جنوبگان آن، کیسهی زباله به رنگ زغال، بهر کفن میبرند؟
#معدن_طبس