دانایی
آن جا که هیچ کس کارش را درست انجام نمیدهد و اگر حقوقی هست از بابت اضافهکاری، ریاکاری، پرداخت میشود. آن گاه که بیسواد و بیشعور ماه عسل میروند و گاو من و تو میزاید. درست همان لحظهای که اشتباه پشت خرابکاری میایستد و پیشرفت با لات بودن و لاس زدن رخ میدهد، پشت و پناهی هست به نام علم که مثل بیگانهی آلبر کامو راستش را میگوید. دستور نمیگیرد، کوتاه نمیآید، حرفش را پس نمیگیرد. اضافه کاری که هیچ، برای رفع اتهام هم، توضیح اضافه نمیدهد. اصلا حرف نمیزند، کار خودش را میکند. حالا هر چه قدر هم که قرارداد بسته باشید و قرار گذاشته باشید که دهانها بسته باشند، باز این مداری که بستهاید کار نمیکند. حالا هر چه میخواهید با فرمان خسروان، با دانش بنیان، دهانتان را شیرین کنید، همان دانش هست که شیرینی عقلتان را نشان میدهد، بنیانتان را به باد میدهد. همان علمی که دروغ نمیگوید و در آن مرغ باغ ملکوت هم دو پا دارد. زنده باد آغاز دانایی، دانی که هیچ چیز نمیدانی.