انفجار نور، رمز خاموشی
و برق چون میآید خبر از آزادی الکترونها میدهد و چون میرود خبر از آزادی سقوط ما در بهشت، در بهشت زهرا. اگر موقع آمدن برق صلوات میفرستند زمان رفتن نیز میتوانند به یاد آن روح خدا باشند که وعدههایش همه در عزای ما، عریان نشدند، جامهی عمل پوشیدند: لامپ اضافی خاموش، همه چی خاموش، کنتور چیزی نمیاندازد جلوی ادارهی برق، برق مجانی. پمپ آب نیز خاموش هست، حتما اشتباه شده است که چیزی باشد و به طبقات بالا نرسد، نمیدانم شاید ما را بالا آوردهاند، بالا نرفتهایم اما در نتیجه توفیری نمیکند، کنتور آب هم چیزی نمیاندازد جلوی ادارهی آب و فاضلاب، همین قدر اهل آداب و فضل، آب هم مجانی، نور علی نور، چه انفجار نوری با این همه خاموشی. در حدیث گفته باشند فکر کردن به وقت قضای حاجت کراهت دارد، شاید برای همین هست که فکر نمیکنند حاکمان اسلامی. ما ماندهایم و فکر و خیال آب و برق مجانی، وسط مستراحی بی آبِ و خاموش به تماشای قانون جاذبه، نه بر سر و به کار افتادن فکر، از انتها و نوید کار کردن شکم. اما تا به کی نشستن، بفرمایید طهارت، دست شستن، از زندگی.