اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این خط‌خطی‌ها قصد آفرینش ندارند تنها یک لحظه بیرون جهیده‌اند و زِهدانی نیافته‌اند. از این زمزم درد هر چه می‌خواهید بردارید، صاحب آن ملتی رنج‌دیده هستند.

بایگانی
شنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۲۹ ق.ظ

دمِ گرمِ بازدم

قلم تو رانده‌ای، تو را رجیم نامند و می‌رانند، گنه چون تو نکرده‌ای ز چه رو در دفاع گویند گناه دارد؟

یک مداد، یک خودکار، نمی‌دانم کدام، لای دو انگشت گرفته‌ای و داری قدم، قلم می‌زنی. قلبت دارد تندتر می‌زند، اینگار هر چه بیشتر می‌زنی قلمت سربلندتر می‌شود. باید چیزی از آن تراوش کند که کاغذ را خیس کند. بعد از آن نهایتِ لذت، روی کاغذ افتاده است، تکان نمی‌خورد یک حس ِسرخوشی توامان با افتادن متن از چشمِ تو، از حاشیه، دست می‌دهد. این دیگر نیاز به نه ماه انتظار ندارد، زایشی رخ داده است. و تو اگر چه تنت را با فروتنی غسل می‌دهی، اما ته دلت، قند آب می‌شود اگر کسی از این قدمِ نو رسیده تعریف کند. و چه خلقتی که هر چه بیشتر نوک پستانِ قلم را بمکی، بیشتر این نوزاد را شیر ‌می‌دهد، شیر می‌کند.

راستی که برای زنده ماندن تنها اکسیژن لازم نیست حتما باید کربنی باشد در قامت گرافیتِ سر قلم تا دمت گرم، بازدمت رخ بدهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۶/۰۳
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی