رای سلبی یا صلیبِ رای
داریم به قله میرسیم، نه زیر خاک به آب، به تکههای مذاب، به قلهی آتشفشان.
معاون اول رییس جمهور گفته باشد"جامعه ما از نظر روانی، آمادگی زعامت، هدایت و رهبری زنان را ندارد" آری توصیف مو به موی همان جامعهی روانی ذهنِ رهبرانشان که قرار بود یک مرد با تماشای یک تار مو، به گناه و دلش آب بیوفتد. شمایی که حتی مردان را در مقام مزاحمت، بدون نام بردن از زنان، مزاحم نوامیس مردان خطاب میکنید چند قدم با جامعهای راه رفتهاید پای چوبهی دار رفته تا حکومتش مزاحم #زن_زندگی_آزادی نشود؟ آقای عارف اگر سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج، دل همفکران شما شور میافتاد که مبادا با حکم رییسجمهور وقت، آب در دل مراجع تکان بخورد و دختران آبی به ورزشگاه بروند، امروز نیز به قول حافظ، تو خود حجاب خودی، از میان برخیز، تا زنان به کابینه روند، حتی اگر به قول آقای نهجالبلاغه، حق ایشان را کابین زنان خویش و ژن خوب کرده باشید.
اگر عدهای آن سویِ آب، دستی بر آتش، بدون دست و پا زدن، با نگاهِ از بالا به پایین، بدون سایهی جنگ، بدون آتش بس گفته باشند خوبتان شد، حرفِ حساب ما نمره خوبها را گوش ندادید و رای دادید به گوشهای سنگین، حالا بروید پایینتر، بیاکسیژنتر، خفهتر؛ و این سوی آب، باز از آن بالای منبر، آتش بر سر ما، آب پاکی بر دست ما، آتشفشان مذابِ بر سر ما، فضای خفهتر، خفقانتر، دلخور از رای با بغض، از رای بدون حب علی، از رای از روی بغضِ معاویه، دولت در آغوش معاویه، با رای مردم، مشت محکم در دهان مردم، که چرا تحریم کردید، تقصیر خودتان که شرکت کردید:حالا بروید خانههایتان، همان بالا خانههایتان که اجاره داده بودید؛ اما ما در برابر همهی شما، با آب دیده، همین پایین میایستیم و فریاد میزنیم که گمان مبرید سمت درست تاریخ ایستادهاید شما نهایتا در جغرافیای درست ایستادهاید، بیرون از جامعه، دور از آفتاب داغ و سرمایی که این مردمِ دلسرد را میسوزاند، در سایهاید، در کشور همسایه، در قارهی سایه و نه سیاه، خودتان، ژنهایتان، این شما هستید که در این آب و خاک، آمادگی فداکاریهای بزرگ برای آزادیهای کوچک، هدایت و رهبری را ندارید و نه زنان، نه مردان، نه دگراندیشان، نه دگرباشان. شما نه رای سلبی را میفهمید نه سلب رای را، نه صلیب رای را. نامتان مسیح و عارف هم که باشد مسیح و حلاج را نمیفهمید.