چرندیاتی به نام منویات
مخالفان رای به شما اجازه نمیدهند برای رای ندادن شک کنی و موافقان رای به شما اجازه نمیدهند برای رای دادن، یقین. کسی از تحریم انتخابات سخن میگوید که میخواسته است با شاهزاده به دموکراسی برسد و کسی از رفع تحریمها زبان میراند که میخواهد با عمل به منویات سلطان در کلام، به مبارزه با منویات سلطان در عمل برود. یکی بزرگترین اعتراض مدنیاش نماندن و پس نگرفتن بوده است و دیگری رفتن پای صندوق و عکس گرفتن. مشخص نیست کدام نیرو قرار هست پتانسیل تحریم را به خیابان آورد و یا کدام پشتوانهی رای، سرکوب را از خیابان، جمع میکند. یکی میگوید به خاطر شهدا رای ندهید و دیگری با لباس شهدا، رای میخرد. یکی متنفر از هر کسی که کوچکترین نظر مخالف با او داشته باشد و دیگری عاشق هر کسی که کوچکترین نظر موافق، با او داشته باشد.
من رای نمیدهم چون گمان میکنم مشکل اصلی ما چرندیاتی به نام منویات هست؛ یا سخنِ راست شنیدهایم و فردای انتخابات زبانها در برابر هر بازخواستی دراز هست که خودتان خواستهاید ما که گفته بودیم منویات و یا قرار است با بالا بردن قرآن و نهجالبلاغه بر سر نیزه، این علی را شکست دهند، که آن هم آغاز یک پروژهی دروغ هست و همانند میرحسین موسوی نخواهند توانست با خط امام به مبارزه با دست خط امام بروند. رای دادن را سرزنش نمیکنم که اعتراضات هشتاد و هشت مدیون رای دهندگان آن انتخابات و وادار کردن حکومت به تقلب بوده است. هم چنان که تایید صلاحیت و رای دهندگان امروز نیز، مدیون تحریم کنندگانِ انتخابات قبل و اقرارِ فصل الخطاب، به سرزنشهایی از پسِ انتخاباتهای کم شور گذشته بوده است.
اگر رای ندادن از مشروعیت نظام در خارج کم میکرد، نباید شاهد آزادی حمید نوری پس از انتخابات کم رونق مجلس میبودیم و اگر رای دادن به تغییر در رفتار نظام در داخل، منجر میشد، نباید شاهد کشتار آبان نود و هشت میبودیم. این را نیز که به حرمت خون شهدا، رای نمیدهم، گزارهای عقبمانده از جنس جهلِ چهل سال قبل میدانم که به حرمت خون شهدا رای میدادند. هزینه دادن، زندان رفتن، به زیر تازیانه رفتن، از دانشگاه و وطن بیرون رفتن را نباید دلیل بر صحت تحلیل سیاسی بدانیم که در مقام طلبکاری از جنس سهمیههای کنکور، حقِ پای صندوق رای رفتن را از دیگران بستانیم. اگر ما با منویات شورای نگهبان مشکل داریم که اجازه نمیدهد مردم به کاندیدای دلخواه خود، رای بدهند باید با منویات نگهبانانی نیز، مشکل داشته باشیم که به مردم حق نمیدهند با تشخیص خود در این انتخابات، رای بدهند. اگر چه که تمام تحلیلها در مقام دفاع از بد در برابر بدتر، را میتوان برای هر نوع انتخابی، ولو میان هیتلر و موسولینی نیز، به کار برد. فارغ از رای دادن و یا ندادن، دلیلِ آن خواهد بود که میتواند از شما روشنفکر و عملگرا بسازد، ور نه، همه، برچسبهایی میباشند که با آب دهان بر پیشانی خود چسباندهایم. مهم آن هست که تشخیص شما منطبق بر ریختن خون کمتر از سوی مردمِ رنجور و رنج بیشتر برای خونخواران باشد. اگر ائتلافی میان تحریم کنندگان و رای دهندگان شکل نمیگیرد تا یکی به نفع دیگری کنار رود و یک نه بزرگ آفریده شود، دلیل بر این نمیشود که فردای انتخابات دست یکدیگر را در راه مبارزه با دیکتاتور نگیریم. هم چنان که رای در اردیبهشت هزار و سیصد و نود و شش، مانع حضور در اعتراضات دی ماه همان سال نشد.