تحلیلِ نا به جا از جان، جا و کِش
از خود نمیپرسند آن که جانش را کف دستش گرفت چرا باید بترسد که شالش را دستش بگیرد؟ دوربینها ثبت میکنند و پیامک میدهند. چه فرشتگانی، چه پیامبرانی، چه آخر الزمانِ امام زمانی. قدرت مستشان کرده است، حال آن که قدرتشان به تار مویی بند هست. البته که خدا را نیاز دارند، ناسلامتی او مترسکِ الدنیا مزرعة الاخرةشان هست و گر نه چه کسی هست که نداند گناه خدا از همه بیشتر هست. هم مو را آفریده است هم درخت مو را. حدیث قدسی دارند که از تو حرکت، از من برکت. برای همین هست که مدام تحریک میشوند. یک عضو را با چشم چرانی، داخل شلوار نمیماند قرار و یک عضو را با دو سوراخ بالاتر از دهان، با دروغ پراکنی در ملاء عام. چه بنی آدمی، چه اعضای یکدیگری. اصلا طبیعیست دماغی که از دروغ، دراز شده باشد، موی زن را در هر کوچه و برزن، موی دماغ پندارد. چه کشمکشی تجربه میکنند میان کش چادر و کش شلوار. البته که فرموده باشد کشش ندهید.
با رفراندم، جمهوری را اسلامی کردند، با رفراندم اصل ولی فقیه را وارد قانون اساسی کردند، با رفراندم شرط مرجعیت را از قانون اساسی بیرون کردند، با این همه دخول و خروج، حزب را فقط حزب علی، حزب الله کردند، بعد میگویند مگر همه چیز را میتوان به رفراندم گذاشت؟ گویی تنها یک چیز بخت رفراندم دارد، انتخاب میان جان دادن در کف خیابان و یا جان دادن در سقف آسمان.
اصلا راست میگویند ما مردمی که نمیتوانیم یک مدار سادهی بسته را میان رهبری، شورای نگهبان رهبری و مجلس خبرگان رهبری تحلیل کنیم، چگونه میتوانیم با این سطح از تحلیل، در رفراندم، گرهای را باز کنیم؟ باید این بادِ توی کلهها و کلمهها را از انرژی تبدیل به ماده، به مادیات کرد تا مدار فقط ولایتمداری و همه چیز بر وفق مراد فقیه باشد. یک نفر به جای شما تحلیل کند، به جای شما انتخاب کند، به جای شما در آیینه نگاه کند و جواب خدا را بدهد، خدایی که همانند خدای دههی شصت هیچ جایی ندارد. جایش را انداخته است و جا به جا، این بار او به جای علی خوابیده تا تمام قبیلههای دین او را در جایش بُکُشند و البته که جایش را بِکِشند و ناآرامیهای ام القری را بخوابانند. نگاه کن این دین چه جوری میکشد، هم جا را میکِشد هم ناکجا را، هم مکان را هم زمان را. کوچک و بزرگ، دانشآموز و دانشجو، نمیشناسد، به تمامی روشها: شیمیایی، فیزیکی، متافیزیکی، شما را روی تخت میخواباند، نه تخت بیمارستان، که طب ما سنتی باشد، بر تخت پروکروستس، که دین ما، دین اعتدال، حدِ وسط، حد از وسط، بدون اضافهکاری باشد. کاری میکند خیالتان تخت باشد از این جا تا خود بهشت. دروغ رسانه و تبلیغات هست، همهاش فکر و خیال هست، حال کسی را به هم نمیزند، هم به مرد حال میدهد هم به زن، حتی در همان فکر و خیال، در کمترین جا، با بیشترین کشش.
و چه تحلیل نا به جایی اگر در رفراندمی میان جا و جان، بهشت و جهنم، دخول و خروج، آری و یا نه، آخری را انتخاب کنی، آخر میشوی، خسرة الدنیا و الاخرة.