اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
يكشنبه, ۳۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۱:۱۸ ق.ظ

جشن استقلال

شاه گمان می‌کرد با کنفرانس گوادلوپ از ایران خواهد رفت و شاهزاده گمان می‌کند با کنفرانس مونیخ به ایران خواهد آمد. در این رفت و آمد دو شاه مذکر، ایرانِ عدل مظفر، به دست عمامه‌های سرخ، به چین و روسیه فروخته شده است. از خون جوانان وطن، چه قمارخانه‌ای ساختند، نه استقلالی، نه عدالتخانه‌ای، نه آزادی، نه برابری، چه بت‌خانه‌ای.
و گفت بخوان به نام خدایی که تو را آفرید و مسلمانان می‌خوانند کتاب مقدس را گاه گاه بر سر آرامگاهی، به نام خدایی که مرگ تو را آفرید. چه جشنی! چه ختم نبوتی، تنها بوی ختم می‌آید. 
شاهزاده گفته باشد: جمهوری را ترجیح می‌دهم اما شاید بتوان راهی برای سلطنت انتخابی به جای موروثی یافت.
ای قوم به مونیخ رفته، یافتم یافتم. مثلا انتخاب شدن از سوی خدا، سلطنت را انتخابی می‌کند، چه شاهراهی، چه صراط مستقیمی، چه انتخاباتی، چه غدیر خمی‌. از مونیخ تا مریخ، از تهران تا هفت آسمان، عالم صدا می‌زد رضا، حالا "اگه چهار تا خس و خاشاک در این گوشه‌ها یک کاری می‌کنند و هستند نارضا، بدانید که این رودخانه زلال ملت، جایی برای خودنمایی آن‌ها نخواهد گذاشت".
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۱۱/۳۰
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی