دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۲۷ ق.ظ
مَه مثل مهاباد
ای کاش میتوانستم بلاکتان بکنم، سیفون بکشم، آب مستراحتان بکنم. افکار خویش را میگویم، من را با شما چه کار که به درد، مبتلایتان بکنم.
هرگز به چشم خویش، رقصیدن زن و مردِ کُرد، دیدهاید؟ دست بر شانه و کمر، وحدت شیعه و سنی، دیدهاید؟ گویند مهاباد چشم و چراغ این آبادی شده است، برقها میبرید که باختن خود از یاد ببرید؟ آزادیِ خون بر آزادیِ خونه مقدم شده است، یک نفر دست بر کمر خویش گرفته است، شانههایش زیر رگبارِ هق هق میرقصند. چرا کسی نیست که با او برقصد؟
#مهاباد
۰۱/۰۸/۳۰