کیانِ مردم، کیانِ نظام
تمامِ مستقیمِ اهدنا الصراط المستقیم شما، تیراندازی مستقیم بود. نه آن که تنها گیر افتاده باشید، تنها، گیر آورده بودید. اعتصاب ما روی اعصاب شما، راه رفته بود؟ ما که تمام روزهای سال، یک خرید هم، نرفته بودیم. هیچ، تا به حال، شنیدهاید وسط سرما، کسی به دنبال یخ؟ هاجر کجا رنج سعیِ صفا و مروهی ما برده است؟ خدای رنگین کمان، زمزمِ سرخ آفریده است. دیگر چه ترس که یخها آب شوند و آبها از آسیاب بیفتند. گفتند آتش برای سیاوش، سرد میشود، زبان قاصر هست، این چه آتشیست که در حسرت سردخانه، تا عمق جنایت، زبانه، کشیده میشود؟
کاش لااقل گهوارهاش را همان ده سال قبل سرنگون میکردید، او را داخل یک سلول، به اسارت میبردید. حتی شده کودک کار، او را به اردوگاههای کار اجباری، اندازهی ستمِ استالین، برایش حکم میبردید. اصلا به جای تیر انداختن، او را به نیل میانداختید. سوار همان قایقی که به آب انداخته بود، سهراب را دست، انداخته بود. برای سلام فرمانده، یک تور دگر میانداختید، راه میانداختید.
او را از آب، به عنوان عضو جدید میگرفتید. لااقل فردا که بهار میآمد، او نیز میآمد، با دستِ پر، با عصای موسی، برای فرعون، تو زرد، از آب، در میآمد.
گفتند هر حکومتی مخالفینش را شبیه خود تربیت میکند، ما که بیتربیت بودیم. یک عمامه هم، نپرانده بودیم. چرا هیچ مرغی از قفس، پرانده نمیشود؟ قفسی به باغ، برده نمیشود، به قولِ بهار، دلی شاد نمیشود، بهار نمیآید و تنها، روحِ من و تو، شاد میشود.
در قرآن آمده است که ان مع العسر یسرا. امیدوارانه میخوانیم بعد از هر سختی، یک آسانی هست، حال آن که او ناامیدکننده گفته باشد همراه هر سختی، یک آسانی هست و این یعنی، همین حالا نیز بر ما در مواردی آسان گرفته میشود. به نظر میآید مصداق این آیه تنها عشق میتواند باشد که رنج او همراه با لذت هست. عشق به رفیق، فرزند، همدرد، به #زن_زندگی_آزادی. و چه میکشد مادری که عشقش را گرفته باشند، برای همیشه گرفته باشند.
بنویسید در سرزمینی که حتی رسمِ کیان هم، کودککشی نبود، کودکی به نام کیان، کیان نظام را به خطر انداخت و به دست سربازانِ گمنام نایب امام زمان، کشته شد. #کیان_پیرفلک