سینهی مظلوم
سرهای سبز را علفهای هرز مینامند و زبانهای سرخ را آلتهای هرزه. آیا این اسلامی که سینه به سینه از مراجعِ دست به سینه، نقل شده و بهشتش با سینهزنی برای حسین، نقد شده است، دست زنی را گرفته است یا نامحرم بوده است و تنها دست، برده است، سینه به سینه؟ آنان که تا بستر مرگ، زندگی را بسترِ کام مرد میدانند و لذت حلال، عزاداری و ثوابشان همگی، به هنگام خاموشیِ چراغ بوده است، چگونه در برابر ستمکاران زمان، در برابر این ستمِ آشکار بر زنان، چراغ خاموش نباشند؟ گیرم که نامشان را از شیخ فضلالله نوری تا نوری همدانی، سراسر نور گرفته باشد، جز موش و خاموش چه میبینی؟ آیا دهانشان به یادِ لب تشنهی حسین، برای مدح یزید، آب، افتاده است؟ به راستی گناه کدام بیشتر هست؟ آتش گرفتن خیمهها در بیابان یا آتش گرفتن آدمها از پشت میلههای زندان؟ چه میگویم؟ گناه آتش گرفتن روسری در خیابان از همه بیشتر هست. آری تشیع صفوی دوست میدارد حجاب را، نقاب را، دستان مستجاب را، آن عضوِ پر آب را. این قوم، به خاطر آه مظلوم، سینه، سپر نمیکنند، روی سینهی مظلوم، شِمر را تطهیر و خود را تَر میکنند. #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #زندان_اوین