دستِ برتر
چه کسی میگوید ما اهل شادی نیستیم؟ ما اهل دست زدندیم. دستِ دزدان را میزنیم. یک لحظه مرور کنید، آن که دزدی میکند، یعنی دستش به دهانش نرسیده، پس مشکلِ ذاتی خود اوست نه مایی که دستش را کوتاه میکنیم. اصلا آن که سواد ندارد باید انگشت بزند دیگر. و چه کسی بیسوادتر از ما که استادمان شش کلاس، سواد داشته است؟ اصلا ما را چه به انگشتان شما و سوراخِ صندوقهای رای؟ بله را سال پنجاه و هفت گفتهاید و به عقد ما در آمدهاید. برای انگشتر سلطان، دست و پا بشکنید نه برای انگشتان یک انسان. تار و مارتان میکنیم، سه تارتان را میشکنیم، انگشتانتان را میبریم اگر ساز مخالف بزنید. امنیت، خط قرمز ماست، امنیتِ راهزنان و برادران قاچاقچی. نباید در صنف ما، دست، زیاد شود. خداوند در قرآن میگوید: وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ، سقف، یک ذره هست، دزدی بیشتر از آن، عقوبتی ندارد. اصلا از نامش پیداست بیت المال، یعنی مالِ بیت. ما در این قمار دنیا، با دین، این دست را خوب آوردهایم، ما دستِ برتریم، تَبَت یدا، بریده باد دستِ قلم به دستِ سرخورده، زنده باد دست خدا بر سر ما.