قوت غالب
گیرم که نان گران شده است، این همه رنج و غصه، چرا؟ برنج بخورید. گیرم برنج هم، گران شده است، ناشکری خدا را ز چه رو، باب میکنید؟ کباب بخورید. گیرم که گوشتِ گاوها و گوسالهها نیز، گران شده است، مثل ما بره بخورید. برده بخورید.
از هر زبالهای که برق گرفته نمیشود، گاهی نانِ شب هست که از سطل، گرفته میشود. دوباره ماه، تمام میشود، بغض کودکان میترکد، شکم کارفرمای هیز، نیز، میترکد، حقوق یک ماهِ تمام، سرپرست خانوار، گرفته نمیشود. از صدر تا به ذیل، میگویند نماز آیات بخوانید، آن گاه که ماه گرفته میشود. آبی نمانده است برای گرفتن وضو، ور نه تمام ماه، هیچ ماهی به اندازهی روی ماه تو، گرفته نمیشود.
مردمِ بیسواد سروانِ گیلان قانون جنگل سلطان را نانوشته نمیخوانند: اقدام علیه امنیت ملی نکردهاند، زبالهها، شاید برای همین هست که قانونیست هر گونه تجمع ایشان در جنگل.
آب خنک نخوردهاید که قدر هواخوری خوزستان را بدانید. غزل خداحافظی نخواندهاید که قدر شعرای دربار بدانید. بشارت اعدام نشنیدهاید در آخرین روزهای اردیبهشت؟ سخنرانی امام نشنیدهاید در اولین روزهای بهشت زهرا؟ اشتباه لپی رخ داده، منظور آن بوده است که من به پشتیبانی این دولت، توی دهن ملت میزنم. آب، مجانی، برق، مجانی، آب و برقِ حرم امام مجانی. آب و برق مسجد امام مجانی.
آری انقلاب پابرهنگان به وعدهاش عمل کرده است همه را پابرهنه کرده است. اگر برنج نیست، این همه رنج چرا؟ قرص برنج بخورید. غذایی باقی نمانده است که برای اعتراض به دستگاه قضا، اعتصاب غذا کنید. بنیآدم اعضای یکدیگرند، بفروشید اعضای بدنتان را، تنتان را. ما نیز خواهیم فروخت، وطنتان را.
جان به لب رسیده است و لب به آخرین بوسه. سپر انداخته است عزراییل، بس که جان، سپر جان شده است در این عمر چند روزه. میبینی جان مردمی که میخواستند آقای خود باشند افتاده دست آقا جان. چه انقلابی، چه قدر قلابی.
#جان_سپر_جان