اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این خط‌خطی‌ها قصد آفرینش ندارند تنها یک لحظه بیرون جهیده‌اند و زِهدانی نیافته‌اند. از این زمزم درد هر چه می‌خواهید بردارید، صاحب آن ملتی رنج‌دیده هستند.

بایگانی
جمعه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۱، ۱۲:۴۱ ق.ظ

شفاخانه

آی آدم‌های مرده‌خور، شما را چه به توی سر قاتل؟ شاد باشید با روی سر مقتول‌. می‌بینی رعیت، برای کشتن رعیت، جشن گرفته است؟ آخر او لباس ارباب، به تن داشته است. 
یک طلبه در ماه رمضان چاقو می‌خورد و روشنفکر را چنین روزه‌خواری، شیرین، می‌آید. شاید کشته‌اند تمام روشنفکرانی را که به کشتنِ انسان‌ها، اعتراض داشته‌اند. خبر کوتاه هست فداییان اسلام یک نفر دیگر را ترور کرده‌اند، چه فرقی دارد احمد کسروی باشد یا محمد اصلانی یا محمد صادق دارایی؟ راستی چگونه هست که نان بربری ما را یاد صبحانه می‌اندازد اما غمِ نان ما را یاد برابری نمی‌اندازد؟ ای کاش می‌دانستیم جان تمام انسان‌ها با یکدیگر برابر هست، چه نان از عمل خویش خورده باشند و چه از کیش خویش.
در نگاه شعبان‌های بی‌مخ، ابوالفضل علمدار یک سلطان را به سلامت می‌دارد و السلطان ابوالحسن یک علم، علم‌الهدی را، وقتی نمی‌ماند برای دو طلبه‌ای که در رمضان فحش می‌خورند و چاقو. و جماعتی که نشسته‌اند به امید ظهورِ نوادگان رضا خان و رضا جان. روس می‌بَرَد، چین می‌بَرَد، و ایرانِ عریان شاد، که یک لباسِ غیرایرانی، جان سالم به در نبرده است. آری گرگ‌ها، پیراهن یوسف برای شفای گوسفندان می‌برند.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۱/۱۹
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی