پیروزی گلوله بر گل
پوتین دارد طرح صیانت از مردم اوکراین را اجرا میکند. صدا و سیما، قربان، صدقهی قربان میرود. آن قرآنی که آقا، هدیه گرفته بود، بالای سرِ آقا بالا سر، گرفته میشود. سپاه، عرض ارادت میکند، دقتش در خطای انسانی، هواپیمای اوکراینی را یادآوری میکند. نمازِ باران، نماز بمبارانِ رییس جمهور، رییسی، مستجاب میشود. نمایندگان، طرحی، امضا میکنند که ردیف بودجهای در نظر گرفته شود به منظور بازپرداختِ هزینهی به توپ بستنِ مجلسِ مشروطه، با سود تاخیر، با عرضِ معذرت.
حتما، آیینه از دست پوتین، زمین افتاده است که از زمین و آسمان، دنبالِ نازیها، راه افتاده است. روسیه دارد اوکراین را گاز میگیرد، اروپا، دندان به جگر میگیرد، چون میخواهد از روسیه، گاز بگیرد. امریکا، برای اوکراین احترام، قائل هست، همچنان که برای شاه ایران، برای صدام، برای مرگ بر طالبان.
دارد برف میبارد. شیشههای مشروب فروشی عرق کردهاند. چیزی درست پیدا نیست، شاید خدا مست کرده است. هیچ کس نمیداند چرا سر آسمان این همه شوره دارد؟ چرا دل آسمان این همه شور میزند؟ آدمها، زمین میخورند. زمین، آدمها را میخورد. فرشتگان به خدا اعتراض میکنند. دوباره به خدا، بَر، میخورد. یک ابلیسِ وقتنشناسِ دیگر، رانده میشود. خدا میماند و آدم، این دستهگلی که به آب، زمین، آسمان، به باد، داده است.