یه پاتو ورچین
چه تصویر عریانی از عاقبتِ ایستادگی و سیاستِ مرغ یک پا داردِ استبداد: اجماع و جماعِ ایستاده با استعمار. آری، در تجاوز انقلابی، حتی فرصت رفتن به رختخواب هم داده نمیشود.
و چه قدر آزادیم که میتوانیم تصویرش را بر روی برج آزادی بیندازیم، بدون رعایت شئونات اسلامی در جمهوری اسلامی.
اگر شرق یوری گاگارین را دورِ زمین فرستاد و غرب، نیل آرمسترانگ را روی ماه، ما بعد از انقلابِ نه شرقی، نه غربی، عکس امام را از زمین، به ماه فرستادیم. حالا پس از چهل و سه سال، ستارههای چینی را هم میچینیم. چه شبی، چه ماه و ستارهای، خجسته باد این پیروزیِ خون بر پرچم و عمل به حدیث نبوی، اطلبوا العلم ولو بالصین. آری عِلمی که به عمد، عَلَم و پرچم خوانده شد، ور نه اگر قرار بر فراگیری دانشِ سرکوب مسلمانان باشد، نگارِ مکتب نرفتهی ما، خود، مساله آموزِ صد مدرس، میباشد.
شب دراز هست، مبادا به شهیدی بگویید برخیزد، طاقت نمیآورد تماشای این برج میدون آزادی را، او برای وطن پا داده است و عدهای با وطن، پا دادهاند. وطنم تمام شد بازی اتل و متل توتوله، یه پاتو ورچین، به خاطر چین، به خاطر چینی نازک تنهایی خاطرِ مبارک، مبادا که ترک بردارد.