نماز میت
رییس جمهوری که ایستاده است، نه پای حقوقِ ایران، به نماز، به راز و نیاز، با آقا بالا سرِ ایران. امیرالمومنینی که در نماز بخشیده است به سائل، نه یک انگشترش، تمامِ انگشتانش، تمامِ سرانگشتانش. آخر چه اشکال باشد که آنها را همه، همراهِ ایران، داده باشد؟ هر چه باشد او سواد انگشت زدن هم ندارد. اصلا مهم نیست که چه قدر باختهایم، مهم آن هست که چه قدر ثوابِ بهشت، بردهایم. خوب نگاه کن، تا این جای کار، یک کتاب خدا در تهران و یک جانماز در کرملین بردهایم.
راستی که صدا و سیما حق داشته است تصویر گربهها را ممیزی کند، نباید تصویر هیچ گربهای روی پرده بیفتد، شاید کسی، یاد ایران بیفتد.
شمال را به روس بخشیدهایم و جنوب را به چین. شمال، بهمن آمده است و جنوب، سیل. میبینی این جغرافیاست که به جای تاریخ، به حرف آمده است. و سلامتی آن دو پرچم سرخ که توی ایران، از نو همسایه شدهاند، ما همه این جا، مرد و زن برابریم. بهشت زیر پای همهی ماست، سهم ما از ایران، بهشتِ تهران، شده است: بهشت زهرا. یعنی دقیقا همان جایی که آب و برق مجانی میشود، از حسابِ مردگان، پولی کسر نمیشود. آری بخوان نماز میت بر سر سرزمینی که از دست رفته است.ای فاتحِ جنگ، با صلیب، فاتحه بخوان از روی همان قرآنی که بردهای، بر سر نیزه بردهای.