کرهی آه
اگر امروز در اصفهان نجنگیم، فردا باید لب مرز، با طالبان بجنگیم. نمیبینید از قرآن، لب گرفتهایم؟ استخاره خوب آمده است، چه اشکالی دارد؟ از خاک، به جای حسین، شاه سلطان حسین، پس، گرفتهایم. فریب این شیطانهای تک چشمِ نصف جهان را نخورید، این سرباز وظیفهی یگان ویژه، سرباز احمدی بوده است که چهارده سالِ قبل، در ورزشگاه نقش جهان، دو چشم خویش را از دست داده است. این ما هستیم که شما مردم را همه، با یک چشم میبینیم. هم پروندهی ترقهبازی و هم پروندهی اسیدپاشی هر دو به یک میزان، خاک میخورند.
حالا هر کسی از معاینات بینایی قبل از گواهینامه، عکس گذاشته است که چه شود؟ مثلا دارید با شیطانهای اصفهان همدردی میکنید؟ آن چشمِ حسودتان را چه سود؟ که رافت نظام ندید و از خود عکس گذاشت. شما در شهر کورها، دنبال چنین پادشاهانِ یک چشمی هستید؟
خواندن بیانیه که تمام میشود. یک نفر تفنگش را از زمین برمیدارد و یک نفر سنگش را. یک نفر آن وسط میگوید نزنید. یک نفر میگوید مزدور هست. یک نفر میگوید مهدور الدم هست. از بلندگو میگویند تو سنگِ چه کسی را به سینه میزنی؟ به سینهاش بزنید. چه قدر به تنِ تنهایی میآید سنگسار و تیرباران. حالا هم این ور آب، هم اون ور آب، هر دو میآیند که بر تنِ او نماز بخوانند. نماز باران، نماز میت. نماز بر زمینِ میت.
قصه مثل عمر، کوتاه هست. نخست آب را بستند و سپس زایندهرود خشک را. نه خشکی و نه آب، به آسمان، پناه ببرید. بروید به کرهی ماه. به کرهی آهِ مظلوم. نترسید آن جا، جهان نصف نمیشود، نیمی برای ارباب، نیمی برای وراث ارباب، این سنت نصفِ جهان، آن جا، باب نمیشود. خیالتان آسوده، هیچ روی ماهی، شقالقمر نمیشود.