متولد ماه مهر
میبینی؟ برای تبریک روز تولدت، هم دیر رسیدهام. درست مثل آن سالها، که با تو بودهام و به تو، دیر رسیدهام. در این ماهها که مدام برقها رفتهاند، دیگر کمتر آبرویم میرود که شهر را برای آمدنت چراغانی نکردهام. اصلا زیره به کرمان بردن است در برابرِ برق چشمان تو. گیرم که چشمهای این پسر بیزبون با چشمهای تو حرف بزنند، حکایت کمتر بودن سرعت صوت از سرعت نور، نشنیدهای؟ ببین تا کجاها تو کوتاه آمدهای و من کوتاه بودهام. میدانم که سنگ تمام گذاشتهای در این سالهای سخت جانی و من آن سنگ را جلوی پای تو دوستِ جان جانی گذاشتهام و اصلا تو را چه به پسری بیمو، اخمو، ترشرو؟ با این همه بیا و بخند و این روزنهی امید را نبند ای دلبندم. طاقت بیار رفیق، در این گردشِ زمین، روزی سر زمین هم، به سنگ میخورد و سرِ عقل میآید، مهر را رها میکند و دورِ متولد ماه مهر من میگردد. عکست را نگاه، ببین چه عالی پشت کردهای به تمام عالی قاپوها، تاج و عمامهها، توخالیها، پوشالیها. جهان را نقش و نگار تویی، نقش جهان را نوکِ پرگار، اعتبار تویی.
#فاطمه_جانم