به رنگ کفن
خاورمیانه باید خوشحال باشد که کفنی به رنگ کاخ سفید، خانهی شیطان بزرگ دارد.
خدا از خر شیطان پایین آمده است. خدا و شیطان بر سر آدم به تفاهم رسیدهاند. شیطان بزرگ مجسمهی آزادی را میبرد و خدای بزرگ دختران آزادی را. دیگر هیچ دختری در افغانستان با آزادی به ورزشگاه نخواهد رفت، چشم حسودِ ورزشگاه آزادی کور شده است. مردم ایران عزادار کربلای غرب ایرانند، حال آن که کربلا را به شرق ایران بردهاند. هیچ کس حواسش نیست، اگر این پیادهروی اربعین هست، پس چرا مرد و زن همسایه، دارند به سمت ایران میروند؟ دارند از کربلا دور میشوند. دختران از پا میافتند. از دهان میافتند. صدای عزاداری بلند هست، تنها دختر سه سالهی حسین بر زمین، بر زبان میافتد. میگویند حسین برای زنده نگاه داشتن دینِ خدا قیام کرد، طالبان نیز به نام خدا، برای زنده نگاه داشتن نصف دینشان، در شلوارشان، قیام میکنند. مقام وزارت خارجهی ایران، طالبان را امارت اسلامی خوانده است. حرف اسلامی که آمده بود دختران زنده به گور نشوند، چه خوب، زمین نماند. هیچ دختری کشته نمیشود، تنها زمین زده میشود و آرزوی گور، به گور میبرد. اصلا اسلامی که کنار جمهوری، چنین ایرانی شود معلوم نیست کنار امارت چه ویرانی شود؟
صدای اذان صبح میآید. الله اکبر. خدا بزرگتر است. از کی؟ از چی؟ چه ایمانهایی که دارند به خواب ابدی فرو میروند. و دیگر برای هیچ اذانی، برنمیخیزند. خدا را در کدام کعبه زندانی کردهاند؟ و یا فرشتگان در کدام گوشش کینههایشان را خالی کردهاند؟
خاورمیانه باید خوشحال باشد که همه با کفن، مُحرِم میشوند، میروند پیش خدا، نزد بالا خانهی خدا.
راستی با این همه کفن، پس کفنپوشانِ کف خیابان چه شدند؟ مرزهای ایران تا بیت، عقبنشینی داشتهاند ور نه، مدافعان حرم چه شدند؟