اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
شنبه, ۳۰ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۳۵ ق.ظ

لحظه‌ی تحویل یا تحویل لحظه

خودکشی متولدین سی‌ام اسفند، در سی‌ام اسفند، یک مرگ سوپر لاکچری خواهد بود. اما چه سود که این هیجان را نمی‌توانند با یک مرده‌ی بی جان تقسیم کنند. آن قدر اعداد و ارقام بر سر آدمی می‌ریزند تا یادش برود زخم‌های کهنه با دو تا صفرِ هزار و چهار صد نو نمی‌شود، که اگر این چنین بود، هر شبانه‌روز با صفر شدن تمام ارقام ساعت، ما با تمام دردهای به دست نیاوردن و از دست دادن، بی‌حساب می‌شدیم. مگر هر شب سر سفره‌ی شام، جای خالی عزیزانمان را ندیده‌ایم که انتظار فرج از سفره‌ی هفت‌سین می‌کشیم؟ خاص کردن یک سری از روزهای تقویم، برای آن است که تو با بی‌خاصیت بودن روزهای دیگر تقویم، راحت‌تر کنار بیایی. این گونه فتوی داده‌اند که تو نباید از روزی که نوروز نباشد، انتظار تغییر داشته باشی. انسانی که از کار و زندگی‌اش لذت نمی‌برد، باید آویزان روزهای تعطیل تقویم باشد. تنها برای این که طاقت بیاورد، طاقتی نه از سر باور، از سر فراموشی. کارگری که نمی‌تواند برای فرزندانش لباس نو بخرد، باید با وعده‌ی لباس شب عید، امید آن‌ها را تا آخر سال زنده نگاه دارد. راهزنان لختمان کرده‌اند و توی گوشمان خوانده‌اند چه قدر این لباس هزار و چهارصد برازنده‌ی تن شماست، جناب پادشاه. هزار آفرین بر آن که هزار و چهارصد را برای تو آفرید. به جای تغییر، تغییر اعداد و به جای تاریخ مملکت، این تاریخ‌های با شکلک و ادا را به خوردمان می‌دهند. خیلی هم چشم و گوشت بجنبد به تو می‌گویند این زمان و مکان نیست که باید تو را تغییر دهد این تو هستی که باید زمان و مکان تغییر دهی. اگر نمی‌توانی با دست خالی بیافرینی، کار آفرینی کنی، ناله نکن. آری باید سری که سر از گریبان خویش بیرون می‌آورد، سرخورده و دلسرد کرد. نباید کوه به کوه، سالخورده به سالخورده، تیر خورده به تیر خورده، شراب خورده به شراب خورده، تازیانه خورده به تازیانه خورده، مست به مست، بیدار به بیدار، سر به سر برسد. تمام سلول‌های تن تو و هم‌وطن تو باید سلول انفرادی باشند. اگر آدم‌ها خودشان و هم‌نوعانشان را تحویل می‌گرفتند، دیگر نیازی به این همه تحویل گرفتن سال‌ها نبود. تغییری که ما در آن نقشی نداشته‌ایم، تغییری که برای گاوها، گوساله‌ها، درها، دیوارها، زنجیرها، کرم‌ها، سیفون‌ها هم رخ داده است، چه جشن گرفتنی دارد؟ راستی چرا آن جماعت جشن نمی‌گیرند؟ آیا بیشتر از ما می‌فهمند؟ تحویل و تحولی که در یک لحظه رخ بدهد، انقلابی قلابی‌ست که بار شیادها و دست و پای تو را برای یک عمر می‌بندد. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۳۰
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی