دید و بازدید مرگ
به خاطر آزادی جان بدهی یا به خاطر آزادی جان بگیری؟ به خاطر امنیت جان بدهی یا به خاطر امنیت جان بگیری؟ شور زندگی یا شورش بر زندگی؟ آن که به خیابان میآید شعبان بی مخ سلطان است یا مغزیست که از دست سلطان فرار نکرده است؟ آیا پاسخ خشونت سرکوب است یا پاسخ سرکوب خشونت؟ فردای سرنگونی دیکتاتور، همین که آزادیخواهان از سیاهچال به توچال بروند دیگر کسی نباید آزادی بخواهد؟ یک قدم به عقب، بختیار فریاد میزند مرز آزادی و هرج و مرج کجاست؟ کنگره مثل پایگاه بسیج محله مقدس است نباید گرفته شود؟ همین که یک نفر با زور نمیتواند در قدرت باقی بماند یعنی زور به درستی تقسیم شده است؟ از کجا معلوم زور را به درستی میان خویش تقسیم نکرده باشیم؟ قرار بود حکومت به جای ما با زورگوها برخورد کند اگر حکومت خودش زورگو بشود با او چه کسی برخورد میکند؟ دموکراسی یعنی با رای اکثریت بالا بروی و با رای اکثریت پایین کشیده شوی. اکثریتی که ممکن است آگاه نباشند. آگاهی را رسانهها میدهند، رسانهای که ممکن است خریده باشند. سرمایهای که ممکن است پشت پردهها خوابیده باشد و بکارتی که ممکن است از فکرها ربوده باشند. اما هنوز برای بشر گزینهای مناسبتر از دموکراسی یافت نشده است. نمیبینی با این همه قیل و قال، هنور عمر حکومت ترامپ کمتر از نیم، نیمتر از نیمِ اسد، صدام، استالین، کاسترو، روحانی و شخص اول مملکت بوده است. آری بهترین راه دفاع از سرمایهداری آن است که با چنین مبارزانی با او مبارزه کنی تا هر مبارزهای را اخته کنی و از ترس افتادن در کورههای آدمسوزی همه آویزانِ مجسمهی آزادی بمانند. از امریکا و بریتانیا واکسن وارد نمیکنیم تا امریکا و بریتانیا از دلها وارد شوند. همیشه که با زدن، دار زدنِ بیدار، موشک زدن آدم نمیکشند، گاه با نزدن، سر نزدن به بیمار، واکسن نزدن آدم میکشند. آن که به خیابان میآید و آن که از این بیابان میرود، همه را میزنید. اما چه سود که دارید گیج میزنید، صاحبالزمان هم که باشید زمان به ضرر شما میگذرد. مادامالعمر هم که باشید عمرتان تمام میشود. مردهشور بر تنتان آب میریزد و گورکن بر سرتان خاک. سرانجام روزی قصهی شما در این آب و خاک به سر میرسد، و مرگ بر امریکا و مرگ بر دشمن آمریکا گفتن، تمام میشود، کاش آن روز چشمانتان مثل آن آقا باز باشد.