شکار آهو
سهم او از پنجرهفولاد یک میله میشود، دستانش را میبندند تا شفایش دهند. سخاوت و کَرَم، دست و دل بازی را میبینی؟ او که از اسپری فلفل شوکه شده است، باز شوکرش میدهند. مردمانی که به زیارت ضامن چاقو آمدهاند زیر لب میگویند شکرت امام رئوف که چاقو دستهاش را نمیبُرَد. چه دستهی عزاییست این جماعتی که برای دستهی چاقو شدن آمادهاند. عدهای هم چرت میزنند، از آخرین تماسشان با نیروی انتظامی عده نگه میدارند. اصلا چرتکه میاندازند که خواب بودن بهتر است یا خوب بودن؟ و به ما میگویند شمایی که در فضای مجازی این همه کرونا کرونا میکنید چرا دست بسته بودن آهوی مردم ندیده را در بوق و کرنا میکنید؟ شما که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردید، دوباره میخواهید دست دادن را حلال کنید؟ میترسید میله هم کرونا بگیرد؟ و یا میترسید او هم معتاد شود؟ و آنان این گونه مردمانند که با دیدن دختری بر روی زین دوچرخه شکنجه میشوند و با تماشای انسانی به زیر سم اسبان و پاسبان هیجانی. اصلا این بار قصهی قصاص هم جور در نمیآید، گیرم آن مرد، مردم آزار باشد آیا آجانها و مردم باید او را تا حد جان دادن آزار دهند؟ خدا نیز که گویی جان را به امانت داده است تا مامور نمایندهی خدا باز ستاند. این شهر را به نام سلطان زدهاند، سلطانی که حرمش خود حریم سلطان دگر است. ما درس دین نخواندهایم ور نه، ذهنها میخواندیم، چه آن تابستان شصت و هفت که عدهای را دست به سلاح گرم نبرده، حکم اعدام دادند و ما نفهمیدیم و چه این مهر نود و نه که جوانی را دست به سلاح سرد نبرده، تحویل سردخانه دادند و ما فهمیدیم. این همه نگویید جورج فلوید ایرانی که در امریکا مرگ او را دوربینها شکار کردند اما در ایران شکار را جایی میبرند که دوربینی نباشد. در تاریخ شیعه بنویسید آهویی را شکار کردند وقتی دستان ضامن آهو با زنجیرهایی از طلا بسته بود.