گنده لات
تو بگو با این همه دودی که از کلهی آدمها بلند میشود امیدی به پایان آلودگیها هست؟ دماوند از آن بالا چه چیزهایی که نمیبیند، چه آههایی که نمیکشد، بر سرش برف شادی که نه، آهک غم ریختهاند، گفتهاند کرونا گرفته است، یک لشگر سفیدپوش برای خاک کردنش جشن گرفتهاند. این پایین لشگر سیاهپوشان دو چشمی سوارهاند و سیاهی لشگرهای کور پیاده. دارند پوست سر لاتهای محلهی ما را غلفتی میکَنند تا بگویند گندهلات ماییم. کودکی نیست که بگوید چرا پادشاه خشونت را با لباس عریان در شهر میچرخانند؟ ما عادت داریم از یک ظالم مظلوم بسازیم چه رضا خان قلدر باشد چه مجاهدین و ترور. گیرم که یک نفر زورگیری کرده باشد آیا باید تمام حقوق او پایمال شود؟ گیرم که رضاخان حجاب را به زور از سر و چکمه را به زور پا کرده باشد آیا باید تمام راهآهنهای او از کتابهای تاریخ حذف شود؟ گیرم سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده باشد آیا باید با یک نه گفتن، به سوی خاوران رهنمون شود؟ گیرم روحاللهی باشد که در پاریس زیر درخت سیب ننشسته باشد، سخنانی گفته باشد که مثل تمام روحاللهها دروغ از آب در آمده باشد آیا باید اعدام شود؟ چه میگویم؟ ما عباس امیرانتظام، اشرف مخلوقات دولت موقت را به الاغ بستهایم و در شهر چرخاندهایم، ز چه مینالیم؟ راستی حالا که آفتابه دزدها پیدا شدند مساجدتان پر میشود؟ حالا که به قول خودتان مزاحمان نوامیس مردم را گرفتهاید زحمت ماشینهای گشت ارشادتان دو برابر نمیشود؟ راستی اسیدپاشها، عاملان و آمران شلیک به هواپیما، رییس معاون سابق قوهی قضاییه، رییس رییسی پیدا میشوند؟ راستی نمایندگان مجلس هزار و پانصد واکسن آنفولانزا تحویل گرفتهاند، میبینی چه قدر دقیق، به تعداد جانبختگان آبان. نمیبینی خانهی ملت امنیت دارد؟ یک رییس گنده لات به وقت کوی دانشگاه دارد. ز چه مینالیم؟