پدر، پسر، قرار بر سر دار
اجازه دهید وقت شما را تلف نکنم، زیر پای شما را پر از علف نکنم. پیرهن یوسف به کنعان مَبرید، نوش داروی بعد از مرگ سهراب است، گمان به نجات ابراهیمِ پدر، گلستان شدن آتش این کلبهی احزان مَبرید. گفتیم اعدام نکنید، این همه جنازه از بیرون به خانه نیاورید، گفتند کفتارها دم درند و معطلند، جنازه به معکوس، از خانه به بیرون بیاورید. بگو همیشه پسرِ بیدار به دار نکشند، گاه پدر داغدار به زیرِ زمین کشند. عصبانی نباش، بانی این مراسمهای عزا، آبان است، از امسال به نامِ نامِ نامی فصلالخطاب، نام ماه دوم پاییز مرداد است. تعجب نکن دوباره نفت بوی کودتا میدهد، چه فرقی میکند خودش یا مشتقاتش؟ در مذهب ما دق کردن یک مرگ آرام است این تنها خودکشیست که فعلی حرام است. به وقت مردن، آبان و مرداد تنها یک نامند، تمام ماهها از آنِ سربازان گمنام است. گویند همیشه شعبان، یک بار هم رمضان، مغزهای این سرزمین همیشه به حال فرارند، نمانَد این قرار، تاریخ پیام داده است این بار شعبانهای بیمخ در صف انتظارند.