اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۲ ق.ظ

شکست نور

دیگر کسی دنبال بهار آزادی نیست، ما را به سکه‌ی بهار آزادی فرو کاسته‌اند. با این که گفته‌اند سر سلطان سکه را به دار آویخته‌اند، هم سلطان و هم سکه سر زنده‌اند. از زبان وطنم اگر پرسی، مرگ آمده است که این رگم را بزند. او انقلابی و ضد طاغوت، با ناصر‌الدین، روح خدا آمده است که شاهرگم را بزند. تشییع جنازه‌ی تشیع را هم دیدم، آن همه یا حسین، شاه سلطان حسین را هم دیدم. بیایید و این ریغ رحمت را سر بکشید، خواندن تاریخ این سرزمین را کِشَش ندهید. اگر سهم ما آشغالگَردهای اشغالگر، از این جغرافیا، بیست و پنج متر مربع به زور گشته است، ایراد از پیشانی پر چین ما بوده است ور نه پیشانی بلندها که با مربع زَر، زور، تزویر و زِر، بیست و پنج را در بعد چهارم، با همان چین، سال تحویل کرده‌اند. آری هنر نزد ایرانیان است و بس. و منظور از هنر، هنر نَر بودن است، همان که در این خانه اگر کَس است، یک حرف، بَس است. آن حرف که تو خود بهتر دانی حرف زور است. اصلا این ورزش باستانی ماست هر چه زور داری، داخل خانه، داخل زورخانه. در برابر همسایه‌ی همسایه کرنش، نرمش قهرمانانه داشته باش. این چنین است که از چین به طرفه العینی کرونا وارد می‌کنیم و طلای سیاه و چشم سفید صادر می‌کنیم. می‌بینی آن که خبر داد نه شرقی نه غربی، خبرش دروغ از آب درآمد، اما همه‌ی روح‌الله‌ها را به خاطر دروغ اعدام نمی‌کنند، فرق آن‌جاست که بعضی از روح‌الله‌ها آیت‌الله هستند و آیت‌الله یعنی نشانه‌ی خدا، یعنی خود خدا. خود خدا که دروغگو، دشمن خدا نمی‌شود. گفتند انقلاب ما انفجار نور است و هنوز تا همین انفجار کلینیک، ما اثرات آن نور و انقلاب دوم و نور علی نور را به چشم خود می‌بینیم. حکومت تمام مشکلات را به گردن امریکا می‌اندازد و مردم تمام مشکلات را به گردن حکومت. همه می‌خواهیم مسئول باشیم، اما مسئولیت هیچ اتفاقی را به عهده نمی‌گیریم. گیرم که بگیریم، همان گردن از مو باریکتر سردار حاجی‌زاده می‌شود که به جای استعفا فریاد وا اسفا سر می‌دهد. اپوزیسیون داخل هم اگر به آتش گرفتنی اعتراض دارد نخست می‌بیند شهردار چه کسی هست؟ اگر تلاشی برای ورود زنان به ورزشگاه می‌بیند، نخست می‌بیند رییس‌جمهور چه کسی هست؟ اگر ولی‌فقیه اختیارات رییس‌جمهور را با حکم حکومتی محدود می‌کند، نخست می‌بیند نخست‌وزیر چه کسی هست؟ اپوزیسیون خارج‌نشین هم ترجیح می‌دهد خود را به پنجره فولاد کاخ سفید آویزان کند، خون مردم ایران را از تمام مردم دنیا رنگین‌تر کند. منورالفکرهای ما نیز که از مشروطه تا انقلاب در پی استفاده‌ی ابزاری از دین در جهت مبارزه با استعمار و استبداد بودند و بعد از انقلاب خود را ابزاری در جهت پی ‌ریزی حکومت دینی دیدند، سَرخورده و سرماخورده‌اند. از ترس این که سر در آخور کسی داشته باشند، با کسی حرف نمی‌زنند، به مردم سر نمی‌زنند. گفتند انفجار نور، اما نگفتند با رفتن نور از محیطی به محیط دیگر، شکست نور رخ می‌دهد. ما از همان زمستان، از همان نخستین اعدام، شکست خورده‌ایم. دیگر کسی دنبال بهار آزادی نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۱۳
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی