خرابکار
از این سلول به آن سلول، نه وقتی و نه دقتی برای درد کشیدن. عادت کنی تو را به هنگام عادت، خونیتر میکنند. این عادت ماهیانهی مردان پشت پرده است که بابت آن حقوق ماهیانه میگیرند. ماتم دارد؛ تویی که میخواستی تمام عمرت زندگی کنی یک عمر پیشه و اندیشهات تمام شدن میشود. تو ناتوان میشوی و آن شکنجهها ناتمام. بیا و همرنگ جماعت شو تا رنگ و رویت باز شود. دهانت بسته، آن سوراخ دگر باز شود. چاله و چولههای زندگیات و خودت همه پر خواهند شد. بیا و از این صبغهی الهی به خودت بزن، بیا و بیشتر از این، به زندگیات گند نزن دانشجوی شریف. بیا و مثل دماوند باش که سرش را مثل کبک زیر برف کرده است. اصلا تو خبر داری راز این زمان طولانی سربلندیِ دماوند جنس خوب تاخیریست؟ بیا و تو هم از پوشش تقیه استفاده کن، بیا و تو هم کرونا را بهانه کن، زندگی را به تاخیر انداز. راستی شما که دانشگاهتان به نام یک عضو سازمان مجاهدین خلق است چگونه ارتباط با سازمان را منکر میشوید؟ شما نخبه نیستید، نخبه فرار میکند، شما خرابکارید، کارتان ماندن و خراب کردن زندگیتان هست. کمکم از خودت میترسی که چرا دیگر هیچ زلزلهای تو را نمیترساند. من به مردم خواهم گفت خیالشان تخت باشد، توی این مدت تو با زلزله همتخت بودهای، دیگر گناهی نیست که عذاب آن تو را غالفلگیر کند. میگویند به هنگام زلزله از خانههایتان فرار کنید، اما با توی نوعی نیستند، با تویی که کنار خیابان خانه داری، با تویی که پشت میلههای زندان هزاران همخانه داری، با تویی که به خانهی بخت رفتهای، با تویی که نخبه نیستی، اهل فرار کردن نیستی، خرابکاری، خرابکار.