سیل لرستان
میگویند هر جا آب باشد آبادی نیز هست، آسمان جان باور کن دروغ میگویند خرمآباد بیش از این به آبادی نیاز ندارد. این همه سال سرمان مثل کبک زیر برف بود حالا سقف بالای سرمان زیر آب است. خانهها را تخلیه کنید، روز طبیعت نه، زور طبیعت در راه است. مردم باید از پشتبامها بال درآورند، پرواز کنند وگرنه بالگردها که دارند دور خویش میگردند. ایلام، پلدختر، معمولان، درهشهر، شهرها و روستاهایی از ایران که برای نخستین بار نام عزیزشان را میشنوی همه برای ستاد بحران گمنامتر از آنی هستند که آنها را به جا آورد. استاندار هم که دارد کار خویش را به نحو احسنت انجام میدهد، هشدار را با آب و تاب میدهد. این همه سال مثل جزایر پراکنده زیستهایم، آب دارد به رویمان میآورد، سیل دارد جزیرهی ثبات را هزار جزیره میکند. حالم بد میشود اگر همین حالا رو به حاکمان کنم و بگویم اگر این همه سال عامل تمام خشکسالیها تار موی دختران بوده است حالا عامل گرفتاری پلدخترها حجاب کدام یک از شماها بوده است؟ مگر این مچگیریها میتواند دست هموطنی را درست همین حالا بگیرد؟ مگر صحبت کردن با حاکمان تا حالا حالمان را خوب کرده است؟ هموطنانمان مثل غواصان کربلای چهار با دستان بسته ارتباطشان قطع شده است و بیلیاقتی حاکمان دوباره لو رفته است. به ایران زمین بگویید این همه اشک نریزد، یا روز گریه کند یا شب. هر کس آتش بگیرد، آب بر سر و رویش میریزند، تو بگو چگونه با این همه آب دارد جگرمان آتش میگیرد؟ با این همه هشتگی که میسازیم وطن خویش را دوباره میسازیم؟