اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این خط‌خطی‌ها قصد آفرینش ندارند تنها یک لحظه بیرون جهیده‌اند و زِهدانی نیافته‌اند. از این زمزم درد هر چه می‌خواهید بردارید، صاحب آن ملتی رنج‌دیده هستند.

بایگانی
پنجشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۳۵ ق.ظ

سیل سراسری ایران

تب فشار اقتصادی آن قدر بالا رفته بود که طبیعت آستین‌هایش را بالا زد و با سیل مردمان سرزمینم را پاشویه کرد. طبیعیست که طبیعت قانون بقای درد را نفهمد، هم‌چنان که ما قانون بقای نفهمی در میان حاکمان را نمی‌فهمیم. اگر ادعا کنند تمام آن‌چه سیل با خود برده‌‌است بر‌خواهیم‌گرداند با اشک‌های ریخته شده به سیلاب‌ها چه می‌کنند؟ با عصاهای ازکار‌افتاده‌ی موسی و نیل‌ها چه می‌کنند؟ با دروازه‌ای که قرآن و کاسه‌های آبِ پشت‌سر هم نگه‌دار مسافرانش نبود، با دروازه‌ای که مدام گل خورده چه‌می‌کنند؟ تنها شور زندگی‌مان شده شوری اشک‌های خشکیده بر گونه‌هایمان. ما به دنبال سال نکو نبوده‌ایم‌که از بهارش پیدا باشد، ما حتی دنباله‌رو بهار، شاعر نکونام هم نبوده‌ایم که قفسش برده به باغی و دلش شاد کنید، ما از شما خواهشی داریم این سال‌ها یک لیوان آب دست مردم و کشاورزان نداده‌اید این روزها هم ندهید، زیر باران گل‌ها را آب ندهید، دسته‌گل به آب ندهید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۰۸
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی