نسرین ستوده
سیوهشت سال زندان برایت بریدهاند، یعنی اگر هنوز از اصلاح این نظام دل نبریدهای، باید کفاره بدهی.به اندازهی تمام سالهایی که در نظام قبلی، پسر حکومت کرد. اما نه یک سال بیشتر. درست مثل ابد و یک روز، یک روز بیشتر. یک شلاق، یک داغ بیشتر. اما نه دارم آدرس غلط میدهم اصلا پاک تورم نقطه به نقطه را از آن نظام به این نظام فراموش کردهام. شاید تا پیش از این سالهای زندانی که در حکم میآمد حکم دلار جهانگیری را داشتهاند، یک مرتبه تقاضای مردم کوچه و بازار زیاد شده، زیادش کردهاند. نمیدانم شاید خواستهاند به تو بگویند سیوهشت سال به موی سرت اجازهی هواخوری ندادیم سیوهشت سال هم به خودت اجازه نخواهیم داد. اما نمیدانم چه میشود که یک لیوان آب دستت میدهند میگویند سالهای زندانت آب رفت. هر زمان هفت ساله شدی میتوانی از خانهی اولت به خانهی دومت برگردی. این سالها اعتمادم از بین رفته است نمیدانم به کدام یک از این سالها، هفتها، سالسیها، هشتها اعتماد کنم؟ عدهای چهرهشان شاد میشود، سیویک سال پریده است و چه حس پروازی دارند، عدهای شادیشان قطع نمیشود با آن سیوهشت سال پز استبدادخیزی سرزمینشان را میدهند، این که چهرهی واقعی نظام همین است، تغییرناپذیر و اصلاحناپذیر. و عدهای نگران چهرهی خود تو هستند که این سالها در زندان چه قدر تغییر خواهد کرد؟ آیا عکست را ببینیم تو را خواهیم شناخت؟ تو پیرتر خواهی شد یا چشمان ما؟ آیا چهرهی ما مردم نیز در نگاه تو تغییر خواهد کرد؟ گمان نمیکنم خانم وکیلالرعایا.