کار
دارند مدام مرا هم چون پارچهای داخل ظرفی از رنگ درد میکنند. خشک نشده دوباره ترم، خردترم میکنند. آنهایی که به تو میگویند آخرش که چی؟میخواهی چه کاره شوی؟ همان کسانی هستند که خود، بیشتر از آخر زندگی میترسند، چون به آخر رسیدهاند و اصلا زندگی نکردهاند. گمان نکن دیگران آن قدر بیکار هستند که برای به سنگ خوردن سرت به انتظار بنشینند ولی آن قدر بیکار هستند که اگر سرت به سنگ بخورد تمام خوراکیهای جهان سوم را به خوردت بدهند. دو راه بیشتر پیش پایت نمیگذارند یا مثل تمام بچههای آدم ادامه میدهی و بازی میکنی یا ادامه نمیدهی و لجبازی میکنی. مرد باید کار کند، زن نیز با اما و اگر، اگر مردی نبود، اگر مردها اخته و از کار افتادهبودند، به قدر نیاز باید کار کند. حالا هر کاری، هر کثافتکاریای. حالا اگر یک نفر از این جماعت نفهم باشد، این حرفها را نفهمد، به کار مفید، به مفید بودن در کار اهمیت دهد، زن باشد و برای گیر آوردن کار بجنگد، مرد باشد و با گیر دادن به یک آدم بیکار بجنگد سنگسارش میکنند تا ثابت کنند سرش به سنگ خواهد خورد. میگویند حرف اول و آخر را پول میزند کاش کسی به او پول میداد این همه حرف نمیزد.