اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۱:۰۶ ق.ظ

علیرضا رضایی

از یک سالی به بعد برای یک آدم‌مهاجر،وطن حکم همان والدین بد سرپرست معتاد و الکی را پیدا می کند که اگر چه از دست آن ها رها شده است اما حالا می خواهد باشند، سایه شان بالای سرش باشد، خاکش زیر پایش باشد. می گویند کجا می خواهید برگردید؟ این جا همه دارند فرار می کنند. اگر ممنوع الخروج ها درد ممنوع الورودها را نفهمند، چه کسی می خواهد بفهمد؟ لااقل به اندازه ی تابلوهای ورود ممنوع باید درد آزادی را فهمید.مشکل آن جاست اگر از همین فردا قانون گذارند نوشیدن آب از بطری حرام است، سر و کله ی عده ای ذوق زده پیدا می شود که آخ جان ما قبل از این قانون هم، آب نوش جان کردنمان با لیوان بود. این طور می شود که نیمی از جامعه اجازه ی ورود به ورزشگاه ها را پیدا نمی کنند و بخشی از جامعه اجازه ی ورود به فرودگاه ها را. با این حجم از نفهمیدن نیازی نیست سر به بیابان بگذاشت باید سرت را بر سر ایوان بگذاری و بخواهی تو را به جای گوسفندان قربانی کنند. ما مرگ را دوست می داریم، درست است که اگر نبود هیچ مظلومی کشته نمی شد اما خب هیچ ظالمی هم نمی مرد. این نهایت هم نوع دوستی ماست.ما مرگ را هم به احترام زورگوها دوست داریم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۰۸
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی